۴۷ . تحليلى از ميثاق عهد اَلَست در روايات شيعه، منصور مير، كارشناسى ارشد پيوسته معارف اسلامى و تبليغ، دانشكده تبليغ و معارف اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام، استاد راهنما: حجه الاسلام سيّدحسن مصطفوى، اساتيد مشاور: دكتر سيّد محمّدباقر حجّتى و استاد على اكبر غفّارى، ۱۳۶۹، ۴۱۷ص.
آنچه در اين پايان نامه مورد پژوهش قرار گرفته، موضوع «عهد اَلَست» است كه علاوه بر طرح آن در قرآن به طور مشروح، در روايات نيز از آن سخن به ميان آمده است. اين تعبير از آيه ۱۷۲ سوره اعراف نشئت گرفته و از اصطلاحاتى است كه براى اشاره به پيمان گرفته شده بر ربوبيت خدا به كار مى رود. نگارنده درباره اين ميثاق يا عهدى كه خداوند متعال بر توحيد و ربوبيت خويش قبل از خلقت دنيوى انسان، به تصريح كتاب و سنّت از او گرفته است، تحقيقى نسبتا دامنه دار، همراه با تجزيه و تحليل اطّلاعات و تبيين مقتضاى يافته هاى خويش در موضوع مورد نظر، ارائه كرده است.
نگارنده، ميان خيل عظيم روايات، فقط به سخنان ائمه معصوم عليهم السلامكه از طريق افراد عادل و مورد اعتماد نقل شده و حاكى از رأى و اعتقاد معصوم عليهم السلامدر مسئله مورد بحث است و در متون و جوامع روايى شيعه، به طور مستند و صحيح موجود است، استناد نموده است.
اين پايان نامه از يك مقدّمه و پنج بخش تأليف شده است در بخش اوّل ـ كه خود داراى دو فصل است ـ نخست، كلّياتى درباره موضوع بيان شده است. سپس بحثى در خصوصيات و ويژگى هاى موضوع و تبيين واژه ها و اهمّيت و علّت انتخاب موضوع دارد.
نگارنده در فصل دوم، روش خود را در نحوه بررسى و ارائه موضوع، بازگو نموده كه در اين بخش، به ذكر منبع و وسيله بررسى موضوع
مى پردازد و آن را از جهت حجّيت اخبار و حجّيت ظهور، تحليل مى نمايد.
بخش دوم، درباره ميثاق و مطالعه تاريخى آن در دو فصل بحث نموده كه در فصل اوّل، معناى لغوى و اصطلاحى ميثاق و در فصل دوم، مطالعه تاريخى و سير تحوّل اين موضوع را بررسى مى كند.
در بخش سوم با عنوان «ميثاق در روايات»، نگارنده با گشودن سه فصل، در فصل اوّل، منابع و مآخذ بحث و صحّت و سقم احاديث وارد شده در اين باب را مورد نقض و ابرام قرار داده و به تناسب، وارد ميدان تجزيه و تحليل سند حديث و علم حديث شناسى و رجال حديث و عدالت راويان شده و روش خود را در مواجهه با روايات بيان كرده است.
بخش چهارم نيز در سه فصل آمده است، در فصل اول ميثاق در نهج البلاغة و شارحان آن مورد بررسى قرار گرفته است . فصل دوم ، جستارى در كتاب الكافى درباره موضوع مورد بحث دارد و گفتارى نيز از ملاّ صدرا ، و فيض كاشانى و ملاّ صالح مازندرانى نيز نقل شده است.
در فصل سوم ، ميثاق از نظر دانشمندان و انديشمندان شيعه مطرح شده و از آراى بزرگانى همچون شيخ مفيد، سيّد مرتضى، شيخ صدوق و علاّمه مجلسى آمده است.
بخش پنجم، در مورد حقيقت ميثاق است كه در دو فصل بازگو شده: فصل اول، در بيان كلّيات بحث است و در فصل دوم ، شبهات و تأويلات مطرح شده در باب ميثاق آمده است . نگارنده در روش تحقيقش بر ارائه نظريات مختلف در اين باره تأكيد كرده و پس از اثبات اصالت ميثاق و وقوع آن ، طرف هاى ميثاق را انسان و ملائكه
مى داند، و به تناسب ، كيفيت وجودى بنى آدم در ميثاق و اختلاف اخبار و روايات در اين باره را نقل مى كند.
فصل سوم، درباره محصول ميثاق و رابطه ميان فطرت و ميثاق و معرفت و ميثاق و فايده هر يك است.