۲۲۳.ابن عبّاس:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ركن يمانى را بوسيد و صورت خود را بر آن نهاد.

۲۲۴.مجاهد:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ركن يمانى را مى بوسيد و صورت بر آن مى نهاد.

۲۲۵.نافع از ابن عمر نقل كرده است:پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هرگاه خانه خدا را طواف مى كرد، در هر طواف دست بر حجر الأسود و ركن مى كشيد.

۲۲۶.عطاء:به پيامبر صلى الله عليه و آله گفته شد: اى پيامبر خدا ! ديده ايم كه زياد بر ركن يمانى دست مى كشى! فرمود: هرگز نزد ركن يمانى نيامدم، مگر آن كه جبرئيل كنار آن ايستاده بودوبراى هر كه آن را لمس مى نمود،طلب آمرزش مى كرد.

۲۲۷.ابن عمر:نديدم كه پيامبر صلى الله عليه و آله جز دو ركن يمانى را، از خانه خدا لمس كند.

۲۲۸. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ركن يمانى و ركن حجرالأسود را لمس مى كرد. غير از اين دو را لمس نمى كرد.

۲۲۹.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جز ركن حجرالأسود و ركن يمانى را لمس نمى كرد. سپس اين دو ركن را مى بوسيد و صورت بر آن ها مى گذاشت. پدرم را نيز ديدم كه چنين مى كرد.

۲۳۰.حُميد بن ابى سويّه:شنيدم از ابن هشام كه از عطاء بن ابى رباح، در حالى كه او كعبه را طواف مى كرد، از ركن يمانى پرسيد. عطاء گفت: ابو هريره مرا گفته كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هفتاد فرشته بر آن گماشته شده اند. هرگاه كسى گويد:
«خداوندا! من بخشايش و عافيت در دنيا و آخرت از تو مى خواهم، خدايا! در دنيا به ما حسنه ببخش و در آخرت حسنه عطا كن و ما را از عذاب آتش نگهدار»، گويند: آمين.
پس چون به ركن حجرالأسود رسيد، گفت: اى ابا محمّد! درباره اين ركن حجرالأسود تو را چه (حديثى) رسيده است؟ عطاء گفت: ابوهريره نقل كرد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيد كه مى فرمود: هر كس با حجرالاسود دست دهد، با دست خداى رحمان دست داده [ و بيعت كرده ] است.

۲۳۱.ابو مريم:با امام باقر عليه السلام مشغول طواف بودم. در هيچ يك از طوافهايش به ركن يمانى نمى رسيد، مگر آن كه آن را لمس مى كرد، سپس مى گفت:
«خدايا به سويم بازگرد (وتوفيقى ده) تا توبه كنم و مرا نگهدار تا دوباره به گناه برنگردم».

۲۲۳.ابنُ عَبّاس :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله قَبَّلَ الرُّكنَ اليَمانِيَّ ، ووَضَعَ خَدَّهُ عَلَيهِ ^۱ .

۲۲۴.مُجاهِد :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَستَلِمُ الرُّكنَ اليَمانِيَّ ويَضَعُ خَدَّهُ عَلَيهِ ^۲ .

۲۲۵.نافِعٌ عَنِ ابنِ عُمَر :إنَّ نَبِيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَ إذا طافَ بِالبَيتِ مَسَحَ ـ أو قالَ : استَلَمَ ـ الحَجَرَ والرُّكنَ في كُلِّ طَوافٍ ^۳ .

۲۲۶.عَطاء :قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، رَأَيناكَ تُكثِرُ استِلامَ الرُّكنِ اليَمانِيِّ ! فَقالَ : ما أتَيتُ عَلَيهِ قَطُّ إلاّ وجَبرَئيلُ قائِمٌ عِندَهُ يَستَغفِرُ لِمَن استَلَمَهُ ^۴ .

۲۲۷.ابنُ عُمَر :لَم أرَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَمسَحُ مِنَ البَيتِ إلاَّ الرُّكنَينِ اليَمانِيَّينِ ^۵ .

۲۲۸.عنه :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَستَلِمُ الرُّكنَ اليَمانِيَّ ورُكنَ الحَجَرِ ، لا يَستَلِمُ غَيرَهُما ^۶ .

۲۲۹.الإمام الباقر عليه السلام :كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لا يَستَلِمُ إلاَّ الرُّكنَ الأَسوَدَ واليَمانِيَّ ، ثُمَّ يُقَبِّلُهُما ويَضَعُ خَدَّهُ عَلَيهِما ، ورَأَيتُ أبي يَفعَلُهُ ^۷ .

۲۳۰.حُمَيدُ بنُ أبي سَوِيَّة :سَمِعتُ ابنَ هِشامٍ يَسأَلُ عَطاءَ بنَ أبي رَباحٍ عَنِ الرُّكنِ اليَمانِيِّ وهُوَ يَطوفُ بِالبَيتِ ، فَقالَ عَطاءٌ : حَدَّثَني أبو هُرَيرَةَ أنَّ النَّبِيَّ صلى الله عليه و آلهقالَ : وُكِّلَ بِهِ سَبعونَ مَلَكًا ، فَمَن قالَ :
«اللّهُمَّ إنّي أسأَلُكَ العَفوَ والعافِيَةَ فِي الدُّنيا والآخِرَةِ ، رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وقِنا عَذابَ النّارِ» ، قالوا : آمينَ .
فَلَمّا بَلَغَ الرُّكنَ الأَسوَدَ قالَ : يا أبا مُحَمَّدٍ ، ما بَلَغَكَ في هذَا الرُّكنِ الأَسوَدِ ؟ فَقالَ عَطاءٌ : حَدَّثَني أبو هُرَيرَةَ أنَّهُ سَمِعَ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آلهيَقولُ : مَن فاوَضَهُ فَإِنَّما يُفاوِضُ يَدَ الرَّحمنِ ^۸ .

۲۳۱.أبو مَريَم :كُنتُ مَعَ أبي جَعفَرٍ عليه السلام أطوفُ ، فَكانَ لا يَمُرُّ في طَوافٍ مِن طَوافِهِ بِالرُّكنِ اليَمانِيِّ إلاَّ استَلَمَهُ ، ثُمَّ يَقولُ :
«اللّهُمَّ تُب عَلَيَّ حَتّى أتُوبَ ، واعصِمني حَتّى لا أعودَ» ^۹ .