حديثى مسلمانان جاى گرفته ، به دفاع از آنها پرداخت، چنان كه به همان دليل هم نمى توان آنها را به آسانى نيز طرد كرد و كنار نهاد.
حال با اين توضيح ، نگاهى به اسناد و مدارك اين روايت ها مى افكنيم و آن گاه به جمع بندى و چگونگى تعامل و مواجهه با آنها خواهيم پرداخت .
چنان كه در هنگام نقل اين روايت ها بدان اشاره شد، اين احاديث ، در پانزده مصدر از مصادر حديثى شيعه و اهل سنت و با ۲۲ سند ، نقل گرديده است. اينك به شرح و تحليل اين اسناد مى پردازيم:
الف. مصادر حديثى شيعه
اولاً : از سيزده حديث منقول در مصادر شيعه :
روايت سه و نُه ، مكرّر است كه كلينى در الكافى و صدوق در التوحيد آورده اند.
روايت چهار و شش ، مكرّر است كه صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه و علل الشرائع ، آن را آورده است.
روايت پنج و هشت ، مكرّر است كه صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه و علل الشرائع ، آن را آورده است.
روايت يك و ده و يازده نيز مكرّر است كه كلينى در الكافى و على بن ابراهيم ، در تفسير القمّى ، آن را آورده اند.
يادآورى مى شود كه تكرار حديث يك و يازده ، روشن است و حديث دهم را از آن رو مكرّر دانستيم كه مضمون «ضلَّ علم العلماء» به صورت «انقضى علم العلماء» در آن منقول است.
همچنين در روايت دهم ، حديث ، مرسل است و سؤالْ به صورت مجهول آمده ، ولى در حديث يك و يازده ، راوى ، قبل از امام مذكور بوده ، سؤالْ به صورت معلوم است .