95
حديث پژوهي

حديثى مسلمانان جاى گرفته ، به دفاع از آنها پرداخت، چنان كه به همان دليل هم نمى توان آنها را به آسانى نيز طرد كرد و كنار نهاد.
حال با اين توضيح ، نگاهى به اسناد و مدارك اين روايت ها مى افكنيم و آن گاه به جمع بندى و چگونگى تعامل و مواجهه با آنها خواهيم پرداخت .
چنان كه در هنگام نقل اين روايت ها بدان اشاره شد، اين احاديث ، در پانزده مصدر از مصادر حديثى شيعه و اهل سنت و با ۲۲ سند ، نقل گرديده است. اينك به شرح و تحليل اين اسناد مى پردازيم:

الف. مصادر حديثى شيعه

اولاً : از سيزده حديث منقول در مصادر شيعه :
روايت سه و نُه ، مكرّر است كه كلينى در الكافى و صدوق در التوحيد آورده اند.
روايت چهار و شش ، مكرّر است كه صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه و علل الشرائع ، آن را آورده است.
روايت پنج و هشت ، مكرّر است كه صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه و علل الشرائع ، آن را آورده است.
روايت يك و ده و يازده نيز مكرّر است كه كلينى در الكافى و على بن ابراهيم ، در تفسير القمّى ، آن را آورده اند.
يادآورى مى شود كه تكرار حديث يك و يازده ، روشن است و حديث دهم را از آن رو مكرّر دانستيم كه مضمون «ضلَّ علم العلماء» به صورت «انقضى علم العلماء» در آن منقول است.
همچنين در روايت دهم ، حديث ، مرسل است و سؤالْ به صورت مجهول آمده ، ولى در حديث يك و يازده ، راوى ، قبل از امام مذكور بوده ، سؤالْ به صورت معلوم است .


حديث پژوهي
94

كلّ سماء خلقها من الملائكة والخلق الّذى فيها من البحار وجبال البرد وما لا يعلم، ثمَّ زيَّن السماء الدنيا بالكواكب، فجعلها زينة وحفظا تحفظ من الشياطين . فلمّا فرغ من خلق ما أحبَّ استوى على العرش، قال : فذلك حين يقول: «خَلَقَ السَّمَـوَ تِ وَ الْأَرْضَ فِى سِتَّةِ أَيَّامٍ» ۱ ويقول: «كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَـهُمَا» ۲ و ذكر القصّة فى خلق آدم عليه السلام . ۳
اين روايت ها در كتب متأخّر ، چون الدرّ المنثور و كنز العمّال نيز به نقل از مصادر اوليه ، منقول است.

دو. بررسى اسناد و مدارك احاديث

چنان كه ملاحظه خواهد شد ، هيچ كدام از اين چهار گروهى كه به تفسير اين روايت ها و مواجهه با آنها مشغول شده اند، به بررسى صدورىِ اين گونه روايت ها نپرداخته اند . قاعده ، آن است كه پس از احراز صدور ، نوبت به تفسير علمى يا تأويل فلسفى و عرفانى و يا اعتقاد به فرا عقلى بودن اين روايت ها مى رسد. چنان كه طرح و طرد اين روايت ها نيز مى بايد بر مبناى ضوابط و قواعد در نقد و ارزيابى صدور انجام گيرد. اين سخن ، از آن رو ابراز مى شود كه وقتى با دانش هاى نقلى ، سر و كار داريم و بنا است كه مطلب يا رأيى ، فارغ از صحّت و عدم صحّت محتوا، به كسانى منسوب شود بايد چنين انتسابى مورد بررسى قرار گيرد ؛ چرا كه نمى توان هر سخن درستى را به هر شخصى و مقامى منتسب كرد ، گرچه داناى به علم غيب باشد ؛ زيرا ممكن است آن دانش غيبى و لدنى را بر زبان نرانده باشد. وقتى پاى نسبت و نقل در ميان است، گام اوّل ، ارزيابى انتساب و صدور است. نمى توان به دعواى اين كه اينها در ميراث

1.سوره حديد ، آيه ۴ .

2.سوره انبياء، آيه ۳۰.

3.تفسير القرطبى ، ج ۱ ، ص ۲۵۵ ـ ۲۵۶ .

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2618
صفحه از 400
پرینت  ارسال به