۴. سَلَفى ها
سلفى گرى يا دعوت به گذشته، از زمان هاى دور ، شكل گرفته است. در قرن چهارم، برخى از حنبلى ها بدان دعوت كردند و سپس ابن تيميه، در قرن هفتم، بدان فراخواند و در قرن دوازدهم نيز محمّد بن عبد الوهّاب ، پرچمدار آن بود ۱ و تا امروز پيروان وى، به عنوان وهّابيان، همان شيوه را دنبال مى كنند. از خاستگاه و انگيزه هاى شكل گيرى چنين طرز تفكّرى كه بگذريم، مى توان آنان را با اين ويژگى شناخت :
الف . دعوت به مراجعه مستقيم به كتاب و سنّت و رها ساختن تقليد از ائمه مذاهب
گاهى مذهبى گرى، سبب تقدّم آرا و ديدگاه ها بر نصوص مى شود؛ به عنوان نمونه ، مى توان از اين اثر نام برد كه يكى از پيروان اين مرام ، نوشته است:
ـ بدعة التعصّب المذهبى و آثارها الخطيره فى جمود الفكر و انحطاط المسلمين، ۲ محمّد عيد عباسى . اين اثر كه به قصد نقد پاره اى از افكار رمضان بوطى (از نويسندگان معاصر سوريه) و دفاع از ناصر الدين آلبانى ، تحرير شده، پايبندى و تقيّد به مذاهب فقهى را بدعت شمرده ، آن را باعث انحطاط انديشه و جامعه اسلامى مى داند.
ب . التزام به ظواهر نصوص و پرهيز از تأويل
اين ويژگى ، در انديشه سلفى ها نه نياز به اثبات دارد و نه جاى انكار. رفتار وهّابيان در مدينه با حاجيان ، در زمينه زيارت حرم پيامبر صلى الله عليه و آله و قبرستان بقيع و چگونگى زيارت ، نمونه اى از اين التزام به ظواهر است.
فتواى ناصر الدين آلبانى ، به لزوم يا استحباب آوردن «خطبة الحاجة» در ابتداى كتب و مؤلّفات، ۳
نمونه اى ديگر از اين ظاهرى گرى است كه سبب نقدى مفصّل از