57
حديث پژوهي

قبض و بسط و يا تركيب اين سه جريان ، منشأ پيدايش تمامى جريان هايى بوده كه از آغاز تاكنون، شكل گرفته اند؛ مثلاً مى توان در جريان نص گرايان، اهل حديث، حشويه، ظاهريه، حنابله، خوارج، سلفى ها، وهابى ها و اخبارى ها را جاى داد، گرچه اينها خود با يكديگر اختلافات جدى دارند.
همچنين مى توان متكلّمان و اصوليان را در جريان دومْ جاى داد، گر چه در دو حوزه متفاوت ، فعّاليت علمى دارند.
در جريان سوم نيز مى توان از عرفان و تصوّف ـ با همه اختلافاتى كه با هم دارند ـ نام برد.
يادآورى اين نكته ، لازم است كه قرار دادن اين فرقه و نحله ها در ذيل اين سه جريان، تنها از زاويه تعامل با حديث و دانش هاى مرتبط با آن است، گرچه اينها، از زواياى ديگر، به گونه اى ديگر تنظيم مى شوند.
با توجّه به مطالب پيش گفته، استخراج مبانى و ديدگاه هاى اختصاصى اين جريان ها ضرورى است؛ بويژه آن كه صاحبان اين جريان ها، به درستى، به اين كار نپرداخته اند و نيز تحليل هاى بيرونى درباره اين جريان ها چشمگير نيست. از كتاب الفوائد المدنيّة ، نوشته ملا امين استرآبادى (از پايه گذاران اخبارى گرى) مى توان به عنوان كتابى كه مبانى يكى از اين جريان ها را در خود جاى داده است ، ياد كرد . ۱

جريان هاى حديثى معاصر اهل سنّت

در تاريخ معاصرِ اهل سنّت بر پايه همان محورهاى پيش گفته (اعتبار، صدور و تفسير)، پنج جريان مهم و جدّى درباره حديث ، به چشم مى خورند كه با اذعان به داشتن ريشه هاى تاريخى، بيشتر در فضاى تحوّلات فكرى و فرهنگى دنياى جديد ،

1.به برخى از اين آثار در مقاله «مراكز حديثى شيعه» (در همين بخش) اشاره خواهد شد.


حديث پژوهي
56

ميزان گستره اعتبار و حجّيت حديث از يك سو، راه هاى اثبات و پى بردن به صدور و چگونگى انتقال حديث از سوى دوم و شاخصه هاى تفسير و فهم حديث از سوى سوم ، منشأ اين اختلاف ها بوده است.
مبناى اختلافِ آرايى كه در دوره معاصر به چشم مى خورند (كه به يك تعبير، از گذشته بيشتر شده و به تعبير ديگر، شفاف تر و آشكارتر شده) نيز همين سه محورند.
اين سه محور، سه جريان مهم را در تعامل با حديث ، شكل داده اند : ۱. جريان نص گرايان، ۲. جريان عقل گرايان، ۳. جريان صوفيه.
نص گرايان ، از يك سو دايره اعتبار حديث را گسترده مى دانند (عقايد، اخلاق و فقه)، و از سوى ديگر ، در اثبات صدور، با تسهيل و مساهله بدان مى نگرند (كم اعتنايى به دانش رجال و معتبر دانستن بيشتر احاديث) و در تفسير، جمود و التزام به نص را (براى پرهيز از تأويل) لازم مى شمرند.
در برابر اين نظر ، عقل گرايان، گستره اعتبار را محدود مى كنند (عدم حجّيت خبر واحد در عقايد) و در اثبات صدور ، به سختگيرى هاى سندى (علم رجال) و متنى (نقد متن يا نقد محتوايى) باور دارند و در تفسير نص، اجتهاد عقلى را ـ كه به تأويل نيز مى انجامد ـ لازم مى شمرند.
در مقابل اين دو جريان ، مى توان از باطن گرايان ياد كرد كه گرچه مانند دو جريان پيشين ، ظهور و بروز نداشته اند، امّا نمى توان آنان را به عنوان يك جريان، ناديده انگاشت و از تأثيرگذارى پنهان آنان غفلت نمود. اينان رأيى خاص در ميزان اعتبار داشته، دايره اعتبار را گسترده مى دانند. شايد بتوان ادعا كرد كه باطن گرايان در اين جهت، به نص گرايان نزديك ترند، ليكن مبناى تساهل آنان در برخورد با مسئله صدور، ادلّه و قواعد نص گرايان نبوده، بلكه به همان دريافت هاى درونى و باطنى ، اعتنا دارند. در تفسير نص نيز از قالب و ظاهر لفظ ، فراتر مى روند و ظاهرگرايى و نص گرايى را نمى پسندند، گرچه مبناى تفسير آنان، مانند جريان عقل گرايان، اجتهاد عقلى نيست.

  • نام منبع :
    حديث پژوهي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    3
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2635
صفحه از 400
پرینت  ارسال به