ابن أبى عمير، خود، راوى صد كتاب است. بنا بر اين، على القاعده، بيشترين آثار وى تصنيف خواهد بود كه از آثار اوّليه ، استفاده كرده است.
۳ . وى درباره حيدر بن محمّد بن نعيم سمرقندى مى نويسد:
... و قد روى جميع مصنّفاته [ أى مصنّفات العيّاشى] و قرأها عليه ، و روى ألف كتاب من كتب الشيعة بقراءة و إجازة... و له مصنَّفات.... ۱
وى نيز همچون ابن ابى عمير، آثار گذشته را نقل كرده و خود، تصنيف كرده است.
ج . عام بودن كتاب ،نسبت به اصل
شيخ طوسى در الفهرست، در موارد بسيارى، عبارت هايش را به گونه اى تنظيم كرده كه از آنها عام بودن كتاب ، نسبت به اصل، استفاده مى شود. در ادامه ، براى نمونه، دو مورد را ذكر مى كنيم :
۱ . در شرح حال احمد بن حسين بن سعيد بن عثمان قرشى مى نويسد:
له كتاب النوادر و من أصحابنا مَن عدَّه من جملة الاُصول. ۲
۲ . در شرح حال بندار بن محمّد مى نويسد:
... له كتب منها كتاب الطهارة ... و غيرها على نسق الاُصول. ۳
د . عام بودن كتاب ، نسبت به تصنيف
در اين زمينه ـ كه كتاب ، از تصنيفْ عام تر است و يك قِسم از آن به شمار مى رود ـ ، در الفهرست شيخ طوسى و رجال النجاشى تعابيرى فراوان به عنوان شاهد يافت مى شود كه به اجمال، تنها به منابع يادشده و شماره عبارت در آنها اشاره مى شود :
۱ . تعابير «صنَّف كتبا كثيرة» يا «صنَّف كتبا كثيرا» و يا «صنَّف كتبا» و سپس به شمارش آنها پرداختن با تعبير «منها كتاب...»: