درآمد
رونق مطالعات حديثى در ميان مسلمانان ، اعم از شيعه و اهل سنّت ، ستودنى است . عامل اين اقبال ، خواه ناخُن زدن هاى مستشرقان باشد و يا انگيزش هاى درونى در جوامع اسلامى ، بايد آن را به فال نيك گرفت .
تأسيس رشته ها و دانشكده هاى تخصصى حديث ، راه اندازى نشريات اختصاصى ، برگزارى نشست هاى علمى ، راه اندازى پايگاه هاى اينترنتى و ... همه ، جلوه هايى از اين رونق و اقبال اند . اين مطالعات ، با تمام تنوّع و گستردگى ، مطلوب و بلكه لازم اند ، ليكن بر خبرگان و نخبگان حوزه حديث است كه در جهت دهى و هدايت كلان اين تلاش ها به سوى نيازهاى واقعى ، استفاده از روش هاى علمى و خردمندانه ، منظور داشتن واقعيت هاى تاريخى حديث و منظور كردن واقعيت هاى زندگى انسان ها بكوشند و نگاه آسيب شناسانه به اين فعاليت ها را دريغ ندارند . پرهيز از آفت ها ، گشودن افق هاى جديد پژوهش ، جهت دهى تحقيقات به سمت رفع نيازهاى زندگى انسان و كاربردى كردن بخشى از مطالعات حديثى ، برخى از دغدغه هايى است كه مى بايد نخبگان حوزه حديث ، بدان اهتمام ورزند .
در مقدمه جلد اوّل ، بايسته هاى پژوهش در زمينه حديث را در پنج عنوان ، خلاصه كرديم :
۱ . آماده سازى و عرضه ميراث گذشته (بازسازى متون مفقود و تصحيح متون موجود)؛ ۲ . فلسفه علوم حديث ؛ ۳ . تاريخ حديث ؛ ۴ . ارزيابى انتساب و صدور ؛ ۵ . فقه الحديث .
اينك و در اين مقدمه،قدرى درباره «فلسفه حديث و علوم حديث» به بحث مى نشينيم.
فلسفه حديث و علوم حديث
فلسفه حديث ، نامى نو و تازه است و تا آن جا كه تتبع و جستجوى نگارنده نشان مى دهد ،