۱۱۶۳.جابر :دو جوان از طايفه مهاجران و انصار با يكديگر پيكار مى كردند. جوان مهاجر فرياد برآورد «اى مهاجران [كمك!]»، و جوان انصارى فرياد زد: «اى انصار [كمك!]». رسول خدا بيرون آمد و فرمود: «اين دعواى جاهليت چيست؟». گفتند: «نه [دعواى جاهلى نيست]، جز اينكه دو جوان، پيكار مى كردند و يكى از آنان، ديگرى را بر زمين زد». رسول خدا فرمود: «باكى نيست . هر مردى بايد برادرش را يارى كند؛ چه ستمگر باشد و چه ستمديده. اگر ستمگر است، او را از ستم باز دارد و اين كمك است براى او، و اگر ستمديده است، يارى اش رساند».
۱۱۶۴.على بن ابراهيم :ياران پيامبر صلى الله عليه و آله مى آمدند و از ايشان مى خواستند كه از خدا بخواهد كه خواسته شان را برآورد؛ آنان تقاضاى آنچه برايشان روا نبود، مى داشتند . از اين رو خداوند اين آيه را نازل كرد : «با يكديگر نجوا مى كنند، در زمينه گناهان ، سركشى و نافرمانى پيامبر» و نيز اين سخن آنان، هنگامى كه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله مى آمدند كه : «أنعم صباحا وأنعم مساءً»؛ در حالى كه اين، سلام و تحيّت جاهليت بود و خداوند چنين نازل كرد : «و آن گاه كه نزد تو مى آيند ، تحيّتى غير از تحيّتِ خداوند بر زبان آورند» . پس رسول خدا فرمود : «خدا جايگزين بهترى قرار داد و آن، تحيّت بهشتيان بود : سلامٌ عليكم» .
۶ / ۴
كارهاى جاهلى
الف : زنده به گور كردن دختران
قرآن
و هرگاه يكى از آنان را به دختر مژده آورند ، از تلخى مژده اى كه به او داده اند، چهره اش سياه مى گردد ؛ در حالى كه خشم [و اندوه] خود را فرو مى خورد [و با خود مى انديشد كه:] آيا او را با خوارى نگه دارد يا آنكه در خاك پنهانش كند ؛ هان ! چون بد داورى مى كنند .