367
خردگرايي در قرآن و حديث

اين هرج و مرج عجيبى بوده است كه در بين هر جمعى از آنان، به صورتى جلوه مى كرده و در هر ناحيه اى از سرزمين شبه جزيره عربستان، با آداب و مراسم عجيب و عقائد خرافى آنان، به وضعى در مى آمده است گذشته از اين، همه آنها گرفتار بلاى بزرگ بى سوادى بودند و تعليم و تعلّم، حتّى در شهرهاى آنان وجود نداشته است تا چه رسد به عشاير و قبائل.
تمام اين احوال و اعمال و عادات و رسومى كه براى آنان ذكر كرديم، از امورى هستند كه از آيات قرآن و خطاباتى كه متوجّه آنها شده است، به خوبى استفاده مى شود.
تدبّر در آيات و خطاباتى كه نخست در مكّه و سپس بعد از قدرت يافتن اسلام در مدينه نازل شد و اوصاف آنها را مورد بررسى قرار داده است؛ همچنين دقّت در مذمّت و سرزنش هايى كه نسبت به آنان شده و مطالعه در نهى هاى شديد و ضعيفى كه متوجّه آنان گشته است. بزرگ ترين سند صحّت مطالبى است كه به آنان نسبت داديم. گذشته از آنكه تاريخ نيز تمام اين مطالب را ذكر كرده است و آنچه را هم كه ما به موجب اجمال و اختصار آيات بيان نكرديم، به طور مفصّل تذكّر مى دهد. مختصرترين كلمه اى كه به خوبى همه اين امور را مى رساند، همان است كه قرآن اين دوره را به نام دوره جاهليت نامگذارى كرده است و تنها همين تعبير مختصر، تمام آن معانى دامنه دار را در بردارد. اين وضع عرب در آن روزگار بود.


خردگرايي در قرآن و حديث
366

امّا فرزندان آنها به پدران منتسب مى شدند؛ ولى هنگام كودكى، از ارث محروم بودند و تنها فرزندان بزرگ، ميراث را تصرّف مى كردند و از جمله چيزهايى كه، آنان به ارث مى بردند، زن شخص متوفّا بود و به طور كلّى، دختران، چه صغير و چه كبير، و همچنين پسران صغير، از ارث حقّى نداشتند ؛ مگر اينكه اگر كسى مى مرد و فرزند صغيرى از خود باقى مى گذارد، اشخاص زورمند سرپرستى اموال يتيم را به عهده گرفته، اموال وى را مى خوردند، و اگر اين فرزند يتيم، دختر مى بود، با او ازدواج كرده، اموالش را تصرّف مى كردند؛ سپس او را طلاق مى دادند و رهايش مى نمودند. در اين موقع، آن دختر، نه ثروتى مى داشت كه گذران زندگى كند، و نه كسى رغبت به ازدواج با او مى كرد تا مخارجش را هم متحمّل شود.
مسئله غصب حقوق ايتام، از بزرگ ترين حوادث شايع بين آنان بود؛ چه آنكه دائما دست به گريبان جنگها و غارتها و چپاول بودند، و طبعا قتل و كشتار زياد و ماجراى يتيمان بى سرپرست، تكرار مى شد.
از بدبختى هاى بزرگ فرزندان، يكى هم اين بود كه سرزمين هاى خراب و اراضى قفر و بى آب و علف، به سرعت گرفتار قحطى مى شد و كار به جايى مى رسيد كه مردم از ترس فقر و تنگدستى، فرزندان خود را مى كشتند. و دختران را زنده به گور مى كردند. بزرگ ترين خبر ناگوار، اين بود كه به كسى خبر دهند كه زنش دختر زاييده است.
امّا از نظر حكومت اگر چه در اطراف شبه جزيره عربستان، شاهانى حكومت مى كردند كه تحت الحمايه همسايگان زورمند و نزديك خود بودند؛ مثل ايران براى نواحى شمال و روم براى نواحى مغرب و حبشه براى نواحى مشرق؛ بجز قسمتهاى مركزى، مانند مكّه و يثرب و طائف و غيره، كه در وضعيتى به سر مى بردند كه شبيه جمهورى بوده؛ ولى جمهورى هم نبوده است و قبايل در بيابانها و حتّى گاهى هم در شهرها توسط رؤسا و بزرگان قبيله اداره مى شدند و گاهى هم اين وضع، تبديل به حكومت پادشاهى مى شده است.

  • نام منبع :
    خردگرايي در قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: رضا برنجکار و عبدالهادی مسعودی، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1378
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4183
صفحه از 516
پرینت  ارسال به