۱۰۹۴.امام حسين عليه السلام :اگر مردم تعقّل مى كردند و مرگ را تصوّر مى كردند ، دنيا ويرانه مى شد.
۱۰۹۵.امام عسكرى عليه السلام :اگر همه اهل دنيا خردمند مى شدند ، دنيا ويران مى گشت .
۱۰۹۶.امام صادق عليه السلام :اى مفضّل ! بينديش در آنچه آگاهى اش از آدمى پوشيده شده، از مدت زندگانى اش؛ زيرا اگر انسانى از اندازه عمرش باخبر مى شد و زندگى كوتاهى داشت، با ترس از مرگ كه زمانش را مى دانست، زندگى ناگوارا بود؛ بلكه مانند كسى مى شد كه سرمايه اش از كف رفته يا رو به فناست . چنين شخصى، تنگدستى و ترس از كف دادن سرمايه و هراس از تنگدستى را احساس مى كرد ، با آنكه ناگوارى يى كه از پايان يافتن عمر به آدمى رسد، بيش از ناگوارى نابودى سرمايه است ؛ چرا كه انسانى كه ثروتش كم شود، اميد جايگزين شدن آن را دارد و با اين آرزو، آرامش يابد ؛ امّا كسى كه به نابودى عمر يقين دارد ، يأس و نابودى بر او مستولى شود . امّا اگر عمرش طولانى مى بود و بدان آگاه مى گشت ، اعتماد به بقا پيدا مى كرد و غرق در لذّتها و گناهان مى شد و بر اين ديدگاه عمل مى كرد كه به لذّتهايش مى رسد، آن گاه در پايان عمر توبه مى كند ؛ و اين روشى است كه خداوند، آن را بر بندگان نمى پسندد و نمى پذيرد .
اگر بگويى : آيا چنين نيست كه گاه انسان، مدتى معصيت مى كند و سپس توبه مى كند و توبه اش مقبول مى شود ؟ گوييم : اين، از آن روست كه شهوت بر انسان غالب شده است، بدون آنكه با برنامه ريزى انجام دهد و كارش را بر آن بنا كند . از اين رو، خداوند گذشت مى كند و با آمرزش بر او تفضّل مى كند .
امّا كسى كه زندگى را بر اين بنا نهاده كه معصيت كند و در پايان عمر توبه كند ؛ در پى فريفتنِ كسى است كه فريفته نمى شود و تلاش مى كند از لذّتهاى نقد بهره برد و به خود وعده مى دهد كه در آينده، توبه خواهد كرد ؛ علاوه بر آنكه به وعده وفا نخواهد كرد . زيرا رها شدن از رفاه و لذت و انجام توبه، بويژه در پيرى و ناتوانى بدن ، امرى بس دشوار است. انسان در امان نيست كه با پس انداختن توبه ، مرگش فرا رسد و بدون توبه از دنيا خارج شود . [اين شخص ]مانند كسى است كه بدهكارى مدت دار بر عهده اوست و قدرت بر اداى دين دارد ؛ امّا هميشه آن را به تأخير مى اندازد تا زمان پرداخت فرا رسد ؛ اما سرمايه، از دست رفته و قرض بر گردنش باقى است .
پس براى انسان ، بهتر آن است كه اندازه عمر خود را نداند و در تمام مدت، از مرگ هراس داشته باشد تا از گناهان بپرهيزد و عمل صالح را برگزيند .
اگر گويى : اينك نيز كه از مقدار عمر باخبر نيست و از مرگ مى هراسد ، هر ساعت مرتكب فحشا مى شود و دست به گناه مى زند ؛ گوييم : تدبير درست، همان است كه الان جريان دارد . اگر انسان با اين تدبير از گناهان و بدى ها سر باز نمى زند ، اين از خوشگذرانى و قساوت قلب اوست، نه از خطاى در تدبير ؛ همان گونه كه گاه پزشك، دوايى را براى بيمار تجويز مى كند كه سودمند است ؛ اگر بيمار برخلاف دستور پزشك رفتار كند و به امر و نهى او اعتنايى نداشته باشد ، از تجويز پزشك، سود نخواهد برد و زيان آن به پزشك برنمى گردد ؛ بلكه متوجّه بيمارى است كه سخن او را نپذيرفته است .
اگر آدمى كه هر ساعت در انتظار مرگ به سر مى برد ، از گناهان دست برندارد ، در صورتى كه به طول زندگانى اطمينان داشته باشد ، سزاوارتر است كه مرتكب گناهان بزرگ شود . [به هر حال] در انتظار مرگ بودن، برايش بهتر است از اطمينان به بقا در دنيا . از آن گذشته، اگر انتظار مرگ براى دسته اى از مردم، سودمند نباشد و به لهو و لعب مشغول شوند و از آن پند نگيرند ، گروهى ديگر پند گيرند و از معاصى، كناره گيرى كنند و رفتار صالح را ترجيح دهند و از اموال و اجناس گرانبهاى خود، در صدقه بر فقرا و مساكين مصرف كنند . از اين رو، عادلانه نيست كه اين گروه از اين فضيلت بهره مند نشوند چون گروهى ديگر بهره مند نمى شوند .