335
خردگرايي در قرآن و حديث

۱۰۹۴.امام حسين عليه السلام :اگر مردم تعقّل مى كردند و مرگ را تصوّر مى كردند ، دنيا ويرانه مى شد.

۱۰۹۵.امام عسكرى عليه السلام :اگر همه اهل دنيا خردمند مى شدند ، دنيا ويران مى گشت .

۱۰۹۶.امام صادق عليه السلام :اى مفضّل ! بينديش در آنچه آگاهى اش از آدمى پوشيده شده، از مدت زندگانى اش؛ زيرا اگر انسانى از اندازه عمرش باخبر مى شد و زندگى كوتاهى داشت، با ترس از مرگ كه زمانش را مى دانست، زندگى ناگوارا بود؛ بلكه مانند كسى مى شد كه سرمايه اش از كف رفته يا رو به فناست . چنين شخصى، تنگدستى و ترس از كف دادن سرمايه و هراس از تنگدستى را احساس مى كرد ، با آنكه ناگوارى يى كه از پايان يافتن عمر به آدمى رسد، بيش از ناگوارى نابودى سرمايه است ؛ چرا كه انسانى كه ثروتش كم شود، اميد جايگزين شدن آن را دارد و با اين آرزو، آرامش يابد ؛ امّا كسى كه به نابودى عمر يقين دارد ، يأس و نابودى بر او مستولى شود . امّا اگر عمرش طولانى مى بود و بدان آگاه مى گشت ، اعتماد به بقا پيدا مى كرد و غرق در لذّتها و گناهان مى شد و بر اين ديدگاه عمل مى كرد كه به لذّتهايش مى رسد، آن گاه در پايان عمر توبه مى كند ؛ و اين روشى است كه خداوند، آن را بر بندگان نمى پسندد و نمى پذيرد .
اگر بگويى : آيا چنين نيست كه گاه انسان، مدتى معصيت مى كند و سپس توبه مى كند و توبه اش مقبول مى شود ؟ گوييم : اين، از آن روست كه شهوت بر انسان غالب شده است، بدون آنكه با برنامه ريزى انجام دهد و كارش را بر آن بنا كند . از اين رو، خداوند گذشت مى كند و با آمرزش بر او تفضّل مى كند .
امّا كسى كه زندگى را بر اين بنا نهاده كه معصيت كند و در پايان عمر توبه كند ؛ در پى فريفتنِ كسى است كه فريفته نمى شود و تلاش مى كند از لذّتهاى نقد بهره برد و به خود وعده مى دهد كه در آينده، توبه خواهد كرد ؛ علاوه بر آنكه به وعده وفا نخواهد كرد . زيرا رها شدن از رفاه و لذت و انجام توبه، بويژه در پيرى و ناتوانى بدن ، امرى بس دشوار است. انسان در امان نيست كه با پس انداختن توبه ، مرگش فرا رسد و بدون توبه از دنيا خارج شود . [اين شخص ]مانند كسى است كه بدهكارى مدت دار بر عهده اوست و قدرت بر اداى دين دارد ؛ امّا هميشه آن را به تأخير مى اندازد تا زمان پرداخت فرا رسد ؛ اما سرمايه، از دست رفته و قرض بر گردنش باقى است .
پس براى انسان ، بهتر آن است كه اندازه عمر خود را نداند و در تمام مدت، از مرگ هراس داشته باشد تا از گناهان بپرهيزد و عمل صالح را برگزيند .
اگر گويى : اينك نيز كه از مقدار عمر باخبر نيست و از مرگ مى هراسد ، هر ساعت مرتكب فحشا مى شود و دست به گناه مى زند ؛ گوييم : تدبير درست، همان است كه الان جريان دارد . اگر انسان با اين تدبير از گناهان و بدى ها سر باز نمى زند ، اين از خوشگذرانى و قساوت قلب اوست، نه از خطاى در تدبير ؛ همان گونه كه گاه پزشك، دوايى را براى بيمار تجويز مى كند كه سودمند است ؛ اگر بيمار برخلاف دستور پزشك رفتار كند و به امر و نهى او اعتنايى نداشته باشد ، از تجويز پزشك، سود نخواهد برد و زيان آن به پزشك برنمى گردد ؛ بلكه متوجّه بيمارى است كه سخن او را نپذيرفته است .
اگر آدمى كه هر ساعت در انتظار مرگ به سر مى برد ، از گناهان دست برندارد ، در صورتى كه به طول زندگانى اطمينان داشته باشد ، سزاوارتر است كه مرتكب گناهان بزرگ شود . [به هر حال] در انتظار مرگ بودن، برايش بهتر است از اطمينان به بقا در دنيا . از آن گذشته، اگر انتظار مرگ براى دسته اى از مردم، سودمند نباشد و به لهو و لعب مشغول شوند و از آن پند نگيرند ، گروهى ديگر پند گيرند و از معاصى، كناره گيرى كنند و رفتار صالح را ترجيح دهند و از اموال و اجناس گرانبهاى خود، در صدقه بر فقرا و مساكين مصرف كنند . از اين رو، عادلانه نيست كه اين گروه از اين فضيلت بهره مند نشوند چون گروهى ديگر بهره مند نمى شوند .


خردگرايي در قرآن و حديث
334

۱۰۹۴.الإمام الحسين عليه السلام :لَو عَقَلَ النّاسُ وتَصَوَّرُوا المَوتَ بِصورَتِهِ لَخَرِبَتِ الدُّنيا ۱ .

۱۰۹۵.الإمام العسكريّ عليه السلام :لَو عَقَلَ أهلُ الدُّنيا خَرِبَت ۲ .

۱۰۹۶.الإمام الصادق عليه السلامـ لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ ـ: تَأَمَّلِ الآنَ يا مُفَضَّلُ ما سُتِرَ عَنِ الإِنسانِ عِلمُهُ مِن مُدَّةِ حَياتِهِ ؛ فَإِنَّهُ لَو عَرَفَ مِقدارَ عُمُرِهِ وكانَ قَصيرَ العُمُرِ لَم يَتَهَنَّأ بِالعَيشِ مَعَ تَرَقُّبِ المَوتِ وتَوَقُّعِهِ لِوَقتٍ قَد عَرَفَهُ ، بَل كانَ يَكونُ بِمَنزِلَةِ مَن قَد فَني مالُهُ أو قارَبَ الفَناءَ فَقَدِ استَشعَرَ الفَقرَ وَالوَجَلَ مِن فَناءِ مالِهِ وخَوفِ الفَقرِ ، عَلى أنَّ الَّذي يَدخُلُ عَلَى الإِنسانِ مِن فَناءِ العُمُرِ أعظَمُ مِمّا يَدخُلُ عَلَيهِ مِن فَناءِ المالِ ؛ لِأَنَّ مَن يَقِلُّ مالُهُ يَأمُلُ أن يُستَخلَفَ مِنهُ فَيَسكُنَ إلى ذلِكَ ، ومَن أيقَنَ بِفَناءِ العُمُرِ استَحكَمَ عَلَيهِ اليَأسُ . وإن كانَ طَويلَ العُمُرِ ثُمَّ عَرَفَ ذلِكَ وَثِقَ بِالبَقاءِ وَانهَمَكَ فِي اللَّذّاتِ وَالمَعاصي ، وعَمِلَ عَلى أنَّهُ يَبلُغُ مِن ذلِكَ شَهوَتَهُ ثُمَّ يَتوبُ في آخِرِ عُمُرِهِ ، وهذا مَذهَبٌ لا يَرضاهُ اللّهُ مِن عِبادِهِ ولا يَقبَلُهُ . . .
فَإِن قُلتَ : أوَلَيسَ قَد يُقيمُ الإِنسانُ عَلَى المَعصِيَةِ حينًا ثُمَّ يَتوبُ فَتُقبَلُ تَوبَتُهُ ؟!
قُلنا : إنَّ ذلِكَ شَيءٌ يَكونُ مِنَ الإِنسانِ لِغَلَبَةِ الشَّهَواتِ وتَركِهِ مُخالَفَتَها مِن غَيرِ أن يُقَدِّرَها في نَفسِهِ ويَبنِيَ عَلَيهِ أمرَهُ فَيَصفَحُ اللّهُ عَنهُ ويَتَفَضَّلُ عَلَيهِ بِالمَغفِرَةِ ، فَأَمّا مَن قَدَّرَ أمرَهُ عَلى أن يَعصِيَ ما بَدا لَهُ ثُمَّ يَتوبَ آخِرَ ذلِكَ فَإِنَّما يُحاوِلُ خَديعَةَ مَن لا يُخادَعُ بِأَن يَتَسَلَّفَ التَّلَذُّذَ فِي العاجِلِ ويَعِدَ ويُمَنِّيَ نَفسَهُ التَّوبَةَ فِي الآجِلِ ، ولِأَنَّهُ لا يَفي بِما يَعِدُ مِن ذلِكَ فَإِنَّ النُّزوعَ مِنَ التَّرَفُّهِ وَالتَّلَذُّذِ ومُعاناةِ التَّوبَةِ ـ ولا سِيَّما عِندَ الكِبَرِ وضَعفِ البَدَنِ ـ أمرٌ صَعبٌ ، ولا يُو?َنُ عَلَى الإِنسانِ مَعَ مُدافَعَتِهِ بِالتَّوبَةِ أن يُرهِقَهُ المَوتُ فَيَخرُجَ مِنَ الدُّنيا غَيرَ تائِبٍ ، كَما قَد يَكونُ عَلَى الواحِدِ دَينٌ إلى أجَلٍ وقَد يَقدِرُ عَلى قَضائِهِ ، فَلا يَزالُ يُدافِعُ بِذلِكَ حَتّى يَحِلَّ الأَجَلُ وقَد نَفِدَ المالُ فَيَبقَى الدَّينُ قائِمًا عَلَيهِ . فَكانَ خَيرُ الأَشياءِ لِلإِنسانِ أن يُستَرَ عَنهُ مَبلَغُ عُمُرِهِ ، فَيَكونَ طولَ عُمُرِهِ يَتَرَقَّبُ المَوتَ ، فَيَترُكَ المَعاصِيَ ويُو?ِرَ العَمَلَ الصّالِحَ .
فَإِن قُلتَ : وها هُوَ الآنَ قَد سُتِرَ عَنهُ مِقدارُ حَياتِهِ ، وصارَ يَتَرَقَّبُ المَوتَ في كُلِّ ساعَةٍ ، يُقارِفُ الفَواحِشَ ويَنتَهِكُ المَحارِمَ !
قُلنا : إنَّ وَجهَ التَّدبيرِ في هذَا البابِ هُوَ الَّذي جَرى عَلَيهِ الأَمرُ فيهِ ، فَإِن كانَ الإِنسانُ مَعَ ذلِكَ لا يَرعَوي ولا يَنصَرِفُ عَنِ المَساوي فَإِنَّما ذلِكَ مِن مَرَحِهِ ومِن قَساوَةِ قَلبِهِ لا مِن خَطَاً?فِي التَّدبيرِ ؛ كَما أنَّ الطَّبيبَ قَد يَصِفُ لِلمَريضِ ما يَنتَفِعُ بِهِ ، فَإِن كانَ المَريضُ مُخالِفًا لِقَولِ الطَّبيبِ لا يَعمَلُ بِما يَأمُرُهُ ولا يَنتَهي عَمّا يَنهاهُ عَنهُ لَم يَنتَفِع بِصِفَتِهِ ، ولَم يَكُنِ الإِساءَةُ في ذلِكَ لِلطَّبيبِ بَل لِلمَريضِ حَيثُ لَم يَقبَل مِنهُ . ولَئِن كانَ الإِنسانُ مَعَ تَرَقُّبِهِ لِلمَوتِ كُلَّ ساعَةٍ لا يَمتَنِعُ عَنِ المَعاصي فَإِنَّهُ لَو وَثِقَ بِطولِ البَقاءِ كانَ أحرى بِأَن يَخرُجَ إلَى الكَبائِرِ الفَظيعَةِ ، فَتَرَقُّبُ المَوتِ عَلى كُلِّ حالٍ خَيرٌ لَهُ مِنَ الثِّقَةِ بِالبَقاءِ . ثُمَّ إنَّ تَرَقُّبَ المَوتِ وإن كانَ صِنفٌ مِنَ النّاسِ يَلهَونَ عَنهُ ولا يَتَّعِظونَ بِهِ فَقَد يَتَّعِظُ بِهِ صِنفٌ آخَرُ مِنهُم ، ويَنزَعونَ عَنِ المَعاصي ، ويُو?ِرونَ العَمَلَ الصّالِحَ ، ويَجودونَ بِالأَموالِ وَالعَقائِلِ النَّفيسَةِ فِي الصَّدَقَةِ عَلَى الفُقَراءِ وَالمَساكينِ ، فَلَم يَكُن مِنَ العَدلِ أن يُحرَمَ هو?لاءِ الاِنتِفاعَ بِهذِهِ الخَصلَةِ لِتَضييعِ اُولئِكَ حَظَّهُم مِنها ۳ .

1.محاضرات الاُدباء ومحاورات الشعراء والبلغاء : ۲ / ۴۵۸ ؛ إحقاق الحقّ : ۱۱ / ۵۹۲ .

2.الدرّه الباهرة: ۴۳ ، نزهه الناظر: ۱۴۵/۶ ، أعلام الدين : ۳۱۳ ، غررالحكم : ۷۵۷۴ عن الإمام عليّ عليه السلام .

3.بحار الأنوار : ۳ / ۸۳ في نقل الخبر المشتهر بتوحيد المفضّل بن عمر .

  • نام منبع :
    خردگرايي در قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری، با همکاری: رضا برنجکار و عبدالهادی مسعودی، ترجمه: مهدی مهریزی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1378
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 4391
صفحه از 516
پرینت  ارسال به