۱۱۴۲.امام على عليه السلام :[خداوند متعال] محمد صلى الله عليه و آله را به پيامبرى برانگيخت، در حالى كه شما عربها در بدترين حالت زندگى مى كرديد ؛ كسانى از شما سگان را غذا مى ساختند و كودكان را مى كُشتند ؛ ديگران را غارت مى كردند و برمى گشتند، در حالى كه ديگران آنان را غارت كرده بودند . شما دانه حنظل و خون و كُرك شتران و مردار و خوك مى خورديد ؛ اقامتگاهتان ، سنگهاى خشن و بتهاى گمراه كننده بود ؛ غذاهاى زمخت مى خورديد و آبهاى متعفن مى آشاميديد؛ خون يكديگر را مى ريختيد ويكديگر را به اسارت مى گرفتيد.
۱۱۴۳.امام على عليه السلامـ بخشى از نامه او به يارانش پس از كشته شدن محمّد بن ابى بكر ـ: خداوند محمد صلى الله عليه و آله را هشدار دهنده جهانيان برانگيخت و امينِ بر كتاب و گواهِ بر اين امّت، قرار داد . شما اى جماعت عرب! در آن روز، بدترين آيين را داشتيد و در بدترين منزل، اقامت داشتيد. اقامتگاه شما سرزمين هاى سنگلاخ و ميان مارهاى كَر و خارهاى مغيلان بود ؛ آب كثيف مى آشاميديد و غذاى خشن مى خورديد ؛ خون يكديگر را مى ريختيد و فرزندانتان را مى كشتيد؛ از خويشاوندان مى بريديد و اموالتان را به ستم و غصب مى خورديد ؛ راههايتان ترسناك بود ؛ بُتان در ميان شما برپا بود و از گناهان اجتناب نمى كرديد و ايمان بيشترتان به خدا، شرك آلود بود .
۱۱۴۴.امام على عليه السلامـ در خصوص عبرت گيرى از امّتهاى پيشين و هشدار به عصيانگران گردنكش ـ: پس ، از پيش آمدهاى اسماعيل و فرزندان اسحاق و اولاد اسرائيل، عبرت گيريد كه چه بسيار متناسب است سرگذشت ها، و چه مانند و نزديك است داستانها . در سرگذشت ايشان و چگونگى پراكندگى و جدايى شان از يكديگر، تأمّل و انديشه نماييد در شبهايى كه كسراها [ پادشان عجم] و قيصرها [ پادشاهان روم] سرور آنان بودند ، آنها را از كشتزارها و درياى عراق و سبزه زار جهان به جاهايى راندند كه دَرْمَنه مى روييد و بادهاى تُند مى وزيد و زندگانى سخت بود . پس آنان را درويش و مستمند و ياور و همراه زخم و موى شتر رها كردند . زبده ترين امّتها بودند، از جهت جايگاه، و بدبخت ترين آنان از جهت آسايشگاه ؛ به زير بار مهترى گرد نمى آمدند كه به آن پناه برند، و به زير سايه اُلفت و مهربانى يى كه بر عزّت و بزرگوارى آن، تكيه كنند . پس با حالات نگران و دستهاى مختلف و بسيارى پراكنده ، در رنج سخت و جهل و نادانى، از قبيل زنده به گور كردن دختران و پرستيدن بتها و دورى جستن از خويشان و غارتگرى از هر راهى بودند . پس بنگريد به فرود آمدن نعمتهاى خداوند بر ايشان ، هنگامى كه بر ايشان پيامبرى فرستاد، و آنها را فرمانبر شريعت او گردانيد، و بر دعوت او ايشان را گرد آورده، با هم مهربانشان ساخت كه چگونه نعمت و آسايش، بال بزرگوارى خود را به روى آنها گسترده، نهرهاى نعمت را براى آنان روان كرد و شريعت [او] آنها را در سودهاى پر بركت خود گرد آورد . پس غرق نعمت او شدند و از خرّمى زندگانى آن، خشنود گرديدند ؛ زندگانى شان در سايه پادشاه غالب، برقرار شد و آنها را نيكويى حالشان در كنار بزرگوارى و غلبه جا داد .
كارها براى ايشان در سايه پادشاهى استوار آسان گرديد.پس ايشان، فرمان دهنده جهانيان و پادشاهان اطراف زمين بودند ؛ مسلّط شدند بر كسانى كه بر آنها تسلّط داشتند ، و فرمانها مى دادند بر آنها كه فرمانده بودند . براى ايشان، نيزه اى انداخته و سنگى پرتاب نمى شد . آگاه باشيد! شما دستهايتان را از ريسمان طاعت و پيروى رهانيديد و در حصار خدا كه به اطراف شما كشيده شده بود ، به وسيله حكم هاى جاهليت رخنه كرديد .