۱۰۹۸.امام على عليه السلامـ در وصف يارانش ـ: اگر در روز، آنان را ببينى، آنها را گروهى خواهى يافت كه «به نرمى بر زمين راه مى روند» و به نيكى با مردم سخن مى گويند «و اگر نادانان با آنان در گفتگو شوند، به ملايمت پاسخ دهند» و «اگر به كارى لغو و بيهوده برخورد كنند به بزرگوارى از آن بگذرند» .
۱۰۹۹.امام صادق عليه السلامـ در وصف شيعيان ـ: اگر فرد نادانى، آنان را طرف خطاب قرار دهد، به نرمى پاسخ دهند، و اگر نيازمندى به آنان پناه برد، بر او ترحّم كنند، و در هنگام مرگ، غمگين نباشند .
۱۱۰۰.الاغانى :ابراهيم، فرزند خليفه عباسى، بسيار با اميرمؤمنان دشمن بود . روزى به مأمون گفت كه على عليه السلام را در خواب ديده است و از او پرسيده: «كيستى ؟» . جواب داده است كه على بن ابى طالب است .
[ابراهيم گفت:] مقدارى راه رفتيم تا به پلى رسيديم . خواست زودتر از من عبور كند ، او را گرفتم و گفتم : «تو ادّعاى فرمانروايى دارى با آنكه ما شايسته تر بدان هستيم . او در جواب، پاسخى بليغانه ، آن گونه كه او را وصف مى كنند ، نداد» . مأمون گفت : «مگر چه پاسخ داد ؟». ابراهيم گفت : «چيزى جز سلاما سلاما [درود ، درود ]نگفت» .
مأمون گفت: «به خدا سوگند، بليغ ترين پاسخ را داده است». ابراهيم گفت: «چطور ؟». مأمون گفت : «به تو فهمانده كه نادانى و درخور گفتگو نيستى . خداوند عزّوجلّ فرموده است : «هنگامى كه نادانى با آنان گفتگو كند ، گويند : سلام» . ابراهيم، شرمنده گشت و گفت : «كاش اين قصه را برايت نمى گفتم» .
ب : سكوت هنگام نزاع و درگيرى
۱۱۰۱.پيامبر صلى الله عليه و آله :موسى عليه السلام ، خضر عليه السلام را ملاقات كرد و گفت : «مرا پند ده» . خضر فرمود : «اى جوينده دانش . . . اى موسى ! اگر دانش مى خواهى خودت را وقف آن ساز ؛ زيرا دانش، از آنِ كسى است كه خود را وقف آن سازد ؛ از نادانان كناره گيرى كن و در برابر ابلهان، بردبار باش؛ زيرا اين براى بردباران، فضيلت و براى آگاهان، زينت است ؛ اگر نادانى تو را دشنام داد، به ملايمت سكوت كن و با دورانديشى از او دورى كن ، زيرا آنچه از نادانى و دشنام برايت باقى مانده، بيشتر است .