مى نمايند، اين حالات عبارت اند از:
۱ . علم
حالت اوّل، علم و آگاهى است. كسى كه مى داند و مى داند، كه مى داند به او عالِم گفته مى شود. چنين فردى ، شايستگى دارد كه معلّم ديگران باشد و از نظر اسلام ، وظيفه او تعليم و وظيفه مردم، تعلّم و پرسش از اوست: فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لا تعلمون . ۱ از اهل ذكر و دانش بپرسيد، اگر نمى دانيد .
۲ . غفلت
حالت دوم، غفلت است. غافل، كسى است كه مى داند و نمى داند كه مى داند. در اينجا وظيفه كسانى كه هشيار هستند، اين است كه او را از خواب غفلت بيدار كنند:
وذكّر فإن الذكرى تنفع المؤمنين . ۲
يادآورى كن؛ زيرا يادآورى مؤمنان را سود مى بخشد.
۳ . جهل بسيط
حالت سوم، جهل بسيط است. جاهل بسيط، كسى است كه چيزى را نمى داند، اعم از اينكه بداند نمى داند و يا نداند كه نمى داند. در هر حال، وظيفه عالم نسبت به او تعليم و تكليف او تعلّم است و مشمول آيه شريف: «فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لا تعلمون».
۴ . جهل مركّب
حالت چهارم، جهل مركّب است. اين جهل، تركيبى است از دو جهل: ندانستن و تصوّر دانستن. جاهل مركّب ، كسى است كه نمى داند و تصوّر مى كند كه مى داند. ظاهرا همين معنا مقصود روايات ذكر شده است كه: «لا يعلم و لا يعلم إنّه لا يعلم؛