افراطِ در امل، از جهالت افراد ناشی میشود. این مطلب را از روایت حضرت علی علیه السلام میتوان برداشت کرد: «إِنَّ قُلُوبَ الْجُهَّالِ تَسْتَفِزُّهَا الْأَطْمَاعُ وَ تَرْتَهِنُهَا الْمُنَی وَ تَسْتَعْلِقُهَا الْخَدَائِعُ»؛۱ «قطعاً دلهای افراد جاهل را طمعها برمیانگیزد و آرزوها گروگانشان میگیرد و فریبها به دامشان میاندازد».
اما با چه تبیینی میتوان پذیرفت که جهل منجر به افراط در امل میشود؟ طبیعی است که اولین بُعد روانی که «جهل» بدان آسیب میرساند، «بُعد شناختی» افراد است. به هر میزان که بعد شناختی مختل شود، به همان میزان فرد از واقعیت فاصله خواهد گرفت و حقایق مربوط به نتایج یا پیامدهای آرزو را درک نخواهد کرد. از اینرو همواره امل و امانیّ با گونهای از تعقلنکردن و نشناختن واقعیت همراه است: «قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: یا بُنَی إِیاک وَالِاتِّکالَ عَلَی الْأَمَانِی فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْکی»۲ (صدوق، ۱۴۱۳: ۴/۳۸۶). در روایت دیگری، آن حضرت به حقیقت امل اینگونه اشاره کردهاند: «وَ لَولَا الْأَمَلُ عَلِمَ الْإِنْسَانُ حَسَبَ مَا هُوَ فِیهِ»؛ «اگر آرزو نبود، آدمی حقیقت آنچه در او است میفهمید» (کلینی، ۱۳۸۸: ۲/۳۹۳).
داستان قارون، دشمن حضرت موسی علیه السلام و فردی جاهطلب، بخیل، حسود و بسیار ثروتمند (نک.: http://library.tebyan.net)، در قرآن کریم و جلوهگری او با ثروت و مکنت خود در برابر قومش و آرزوی نکوهیده برخی