تحقق آن در بیرون مشاهده کند و مقدمات دستیابی به هدف به قدری نزدیک باشد که در فرد حالت طمع شکل گرفته باشد، در صورت شکلگیری مانعی در رسیدن به آن، فرد دچار یأس خواهد شد. حال اگر فرد بعد از طی مراحل قبل (تجربه «خیبه» و «یأس») برای دستیابی به موضوع خوشایند کوشیده باشد و در واقع وارد میدان «رجا» شده باشد، اما باز هم از دستیافتن به آن محروم شود، دچار حالت «قنوط» میشود که شاید بتوان در ادبیات روانشناختی آن را «درماندگی» نامید.
بر اساس تحلیل مذکور و با توجه به شکل (۲ ـ ۱) در نحوه ارتباط مفاهیم سهگانه، درماندگی (قنوط) شدیدترین حالت سرخوردگی است که فرد بعد از تجربه «خیبه» و «یأس» دچار آن میشود. بنابراین، این احتمال وجود دارد که فردی که از ابتدا موقعیت شکلگیری «رجا» برایش فراهم شده باشد، بسته به نوع شکستی که طی مسیر دستیابی به هدف برایش رخ میدهد، برای او بهترتیب حالات سرخوردگی (خیبه) و ناامیدی (یأس) و درماندگی (قنوط) ایجاد شود. این برداشت بر اساس هفت دسته روایتی است که قبلاً بدان اشاره شد. بر اساس این روایات، هر سه حالت «خیبه»، «یأس» و «قنوط» به «رجا» نسبت داده شده، و در عین حال که دو حالت «یأس» و «خیبه» به «طمع»، و حالت «خیبه» به «امل» نیز منتسب شده است.
۱. ۲. ۴. ویژگیهای تبیینی امل در روایات
بررسی ویژگیهایی که در تبیین مفهوم «امل» در روایات اسلامی ذکر شده، یاریکننده بازشناسی مفهوم «امل» خواهد بود. در این زمینه نکات ذیل را میتوان از روایات استفاده کرد: