مخصوص به معدوم دانستهاند.۱ بنابراین، به نظر میرسد با سه نگاه رفتاری (کلامی)، عاطفی، و شناختی این مفهوم بررسی شده است و برای هر سه نگاه مذکور میتوان قائل پیدا کرد.
در نگاه رفتاریکلامی، زُهری «تمنّی» را نوعی گفتوگوی درونی با خود در زمینه امور شدنی و نشدنی میداند.۲ طریحی آن را کلامی تلقی کرده است که گوینده آن را برای امرِ نشدنی به کار میبرد.۳
در نگاه عاطفی، ابناثیر «تمنّی» را میل به حاصلشدن متعلَّق علاقه۴ و ابنفارس آن را «آرزویی که فرد آن را مد نظر خود قرار داده است»۵ تلقی میکند.
اما راغب نگاه شناختی به مفهوم مذکور دارد. او معتقد است «تمنّی» یعنی در نظر گرفتن چیزی در نفس و تصورکردن آن و امنیه صورت خیالی حاصله در نفس به واسطه تمنّای آن چیز است، که گاه تخمینی و ظنّی است و گاه از سر اعتقاد و مبتنی بر اصول است. ولی چون بیشتر از روی تخمین است، آن را برای دروغ به کار بردهاند. لذا گفتهاند «تمنّی» تصور چیزی است که حقیقت ندارد (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲: ۷۷۹). لغتشناسان دیگر نیز از «تمنّی» به «الکذِب: دروغ» یاد کردهاند (ابنمنظور، ۱۴۱۰: ۱۵/۲۹۵؛
1.. «هو إِرادة مخصوصة متعلقة بالمعدوم» (حمیری، بیتا: ۹/۶۳۹۳).
2.. «التَّمنِّی: حدیثُ النّفس بما یکون و بما لا یکون» (الازهری، بیتا: ۱۵/۳۸۳).
3.. «التَّمَنِّی هو قول القائل لما لم یکن» (طریحی، ۱۳۷۵: ۱/۳۹۹).
4.. «التَّمَنِّی: تشهّی حصول الأمر المرغوب فیه» (ابناثیر، ۱۳۸۳: ۴/۳۶۷).
5.. «أملٌ یقدِّرُه» (ابنفارس، ۱۴۰۴: ۵/۲۷۶).