آدمی در ارتباط با آینده شکل گرفته یا تکمیل میشود؛ از آن جمله میتوان به رویکرد انسانگراها به شخصیت اشاره کرد. در میان رویکردهای رواندرمانی نیز برخی درمانگران وجهی از دغدغه بیماران روانی را در آینده آنان جستوجو میکنند، همچون رویکرد شناختیرفتاری در رواندرمانگری. این بررسیها برخلاف تفکر روانتحلیلگرانی است که معتقدند بزرگسالی آدمی صرفاً به گذشته او بسته است و آرزوهای وی نیز در دوران کودکی او رقم خوردهاند که بیشتر آنها هم سرکوب شدهاند.
ظاهراً گاهی انسان در آینده سیر میکند، هرچند هنوز در آن حضور نیافته است. البته این حضور در آینده، همچون سیر در گذشته، ممکن است در پیوستاری از وجه سالم تا وجه بیمارگونه قرار گیرد. به سخن دیگر، همانطور که برخی افراد ممکن است نتوانند از گذشته خود دست بکشند و از شکستها و تلخیهای آن بیرون آیند، برخی دیگر که از استفاده مناسب از آینده ناتواناند، به طور غیرمنطقی سرخوش از آینده میشوند. گاه سیر روانی آنان در زمان به قدری شدت مییابد که سرمست از آن میشوند و در خیالپردازیهای مرضی گرفتار میآیند.
موضوع «آرزوها» و «امیال» در روانشناسی را شاید بتوان در تبیین شخصیت آدمی در ضمن رویکردهای روانتحلیلگری ردیابی کرد. سپس میتوان به جنبههایی از این موضوع در قلمروهای روانشناسی اجتماعی، بالینی، رواندرمانی، و روانشناسی مثبت در زمینههای ذیل دست یافت: شکلگیری هویت، تیپهای شخصیتی، سبکهای مقابله با استرس، پیشرفت، شادکامی و بهزیستی.