«خواست» است. برخی افراد متمایلاند «رغبت» را قویتر و پرحرارتتر از «خواست» بدانند، اما بسیاری از محققان در اینجا بین این دو مفهوم تفاوت اصولی نمیبینند (اسکرودر، ۲۰۰۶: ۲).
«رغبت» را باید از «قصد» و «نیت» متمایز دانست. به گفته محققان، رغبتها و مقاصد هر دو گرایشهایی در جهت موضوعاتی هستند که به آنها علاقه داریم، اما با هم تفاوت اساسی دارند. وقتی میگوییم شخص میل و رغبتی دارد منظورمان این نیست که او واقعاً قصد انجامدادن آن را دارد. ممکن است فرد مشتاق صلح جهانی باشد، ولی هیچ طرح و نقشهای برای بهاجراگذاشتن این میل نداشته باشد. همچنین، ممکن است فرد دوست داشته باشد بر سر مدیر خود داد بزند، هرچند او تصمیمی برای این کار نگرفته باشد (مالی و کیناب، ۲۰۰۱: ۴۶).
میتوان گفت رغبت مقدمه شکلگیری قصد است. اگر رغبتهای فرد از محتواهای متنوع و متفاوت به محتوای مربوط به انجامدادن کار خاصی معطوف شود و فرد، استدلال مشخصی برای بهانجامرساندن آن داشته باشد و البته تعهد و ضمانتی نیز برای اجرای آن در ذهن خود مشخص کند، رغبت به قصد تبدیل شده است (همان: ۴۷).
رغبتها از نیازها نیز متمایزند. ما میتوانیم به چیزهایی رغبت پیدا کنیم که بدان نیاز نداریم، مثلاً خوراکیِ خوشمزه ولی غیرلازم، و به چیزهایی نیاز داشته باشیم که بدان رغبت پیدا نکنیم، مثلاً ترک سرگرمی خطرناک. البته تردیدی نیست که ما به بیشتر چیزهایی که نیاز داریم، راغبیم اما همیشه نیازها و رغبتها کاملاً با هم هماهنگ نیستند (اسکرودر، ۲۰۰۶: ۲).