با افرادی که از این نوع مقابلههای هیجانمحور کمتر استفاده میکنند ازکارافتادگی جسمانی بیشتری را تجربه کنند (لستر۱ و دیگران، ۲۰۰۷: ۵۰). از اینرو این راهبرد با بهزیستی ضعیفتر همبسته است، در حالی که راهبرد بازسازی شناختی، یعنی تفکر مجدد درباره شناختهای مربوط به بیماری و استلزامات آن، معمولاً با بهزیستی روانشناختی بهتر همبسته است (مولیگان و نیومن۲، ۲۰۰۷: ۸۵۰).
از نگاه آلن کار۳ (۲۰۰۴: ۳۱۱)، نیز حل مشکلات مستلزم خودارزیابی و تفکر درباره طرحهای تغییر است و همه تغییرات مستلزم هزینهکردن؛ و این موضوع با پندار آرزومندانه، به انتظار معجزه نشستن و لحظه جادویی رخ نخواهد داد.
پندار درباره آینده گاه به قدری شدید میشود که افراد هویت و شخصیت خود را بر اساس آن بنا میکنند. برای مثال، نوجوانان در روند هویتیابی ممکن است الگوهایی را انتخاب کنند که شامل ویژگیهایی است که هماکنون آنها را ندارند، ولی آرزومند آنند. این نوع هویتیابی به هویتیابی آرزومند۴ معروف است. هویتیابی آرزومند بسیار به مفهوم بندورایی (۱۹۸۶) یادگیری مشاهدهای۵ نزدیک است. این نوع هویتیابی نگاه «چی