61
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

حقایق خارجی است. به باور وی به کار بردن الفاظ در اسمای الهی مانند استعمال الفاظ در معانی نیست، بلکه اخبار از واقع و یا ایجاد امری در خارج است. الفاظ برای نفس ماهیات وضع شده و معنا و مقصود حقایق خارجیه هستند، چرا که عقل و علم ماهیات را کشف می‏کنند. وی همین الگو را در مورد اسمای الهی جاری می‏داند و وضع را در مقابل حقایق می‏داند و نه مفاهیم متصوره و الگوی وضع در برابر صورت‏های ذهنی را برگرفته از شیوه متداول در فلسفه یونانی معرفی می‏کند.

ایشان در تفسیر گفتگوی معروف امام رضا علیه السلام و عمران صابی مقصود از حروف در عبارات: «و کان اول ابداعه و ارادته و مشیته الحروف التی جعلها اصلاً لکل شیء»، «بتلک الحروف تفریق کل شیء من اسم حق و باطل»، «و لم یجعل للحروف فی ابداعه لها معنیً غیر انفسها یتناهی و لاوجودَ لها» و «و هی الحروف التی علیها الکلام و العبارات کلها من اللّٰه عزو جل علّمها خلقه»۱ می‏نویسد: «مقصود از حروف با قرائن موجود حروف هجائی نیست بلکه حروف نوری و کلمات الهی است». با این توصیف ایشان تکبیر را عین نداء، به خداوند بزرگ‏تر از آن است که به وصف آید، می‏داند.۲

مرحوم ملکی میانجی نیز با نقد لفظی بودن اسم معتقد است، وضع تنها در مقابل اموری که حقیقت خارجی دارند رخ می‏دهد؛ وی در تبیین دیدگاه خویش می‏نویسد: «بعد از آنکه واقع خارجی با حس و مشاهده درک می‏شود، هیچ دلیل و نتیجه‏ای برای وضع لفظ در مقابل امور ذهنی نیست. بنابراین، الفاظ به کار رفته در کتاب و سنت حکایت‏گر معانی خارجی هستند و اولاً و

1.. صدوق، التوحید، ص۴۳۵.

2.. اصفهانی، ابواب الهدی، ص۱۷۱ - ۱۷۲. تقریر ایشان در کتاب معارف القرآن نیز به همینمنوال است.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
60

تقریر این احتمال در مدرسه کلامی خراسان بیشتر دیده می‏شود. در ریشه‏یابی این قول می‏توان به نفی وساطت صور ذهنی در فرآیند وضع اشاره کرد.

میرزا مهدی اصفهانی به نفی وساطت صورت‏های ذهنی و تبیین مسئله اسمای الهی بر پایه آن پرداخته است؛ ایشان در حوزه خطابات و اطلاقات واسطه بودن صورت ذهنی در فهم را نمی پذیرد و معتقد است معنا و مراد، نفس حقیقت خارجی بوده و آنچه بداهت دارد، ذات و حقیقت وجود است. وی در بیان نسبت میان الفاظ و حقایق خارجی می‏نویسد: «الفاظ، علامت‏ها و اشاره‏هایی است که انسان به واسطه آن اولاً و بالذات به حقایق خارجی اشاره می‏کند، پس مقصود و مراد همان حقایق خارجی هستند و استعمال الفاظ در این حقایق از وضع اسماء برای حقایق کشف می‏کند».۱

وی ابزار علم و عقل و فطرت را در فهم اسمای الهی و وضع آن مؤثر می‏داند و معنا و مقصود اصلی در اسماء را همان حقایق یافته شده به واسطه عقل و علم می‏داند؛ به اعتقاد ایشان، اسماء تنها اشاره به حقایق خارجی است و این فرآیند را جری بر فهم فطری از چیستی و جایگاه اسماء می‏داند.۲

میرزا مهدی اصفهانی وضع الفاظ برای معانی متصوره و مستعملة فیها را الگوی علوم بشری می‏داند که در روایات از آن احتراز شده است. به همین جهت است که همیشه برای دور بودن از تشبیه به مخلوقات و علوم و تصورات ایشان قیودی در نسبت کمالات به خداوند آمده است.۳ البته ایشان وجود معانی برای اسمای الهی را انکار نمی‏کند ولی اصرار دارد معانی همان صورت‏ها نیست بلکه اولاً و بالذات

1.. اصفهانی، ابواب الهدی، ص۱۶۰.

2.. ایشان الگوی صحیح معرفت خدای تعالی را نیز کشف مرادات الفاظ از طریق جری بر فطرت معرفی می‏کند. نک: اصفهانی، ابواب الهدی، ص۱۵۶ و ۱۶۳ - ۱۶۵.

3.. اصفهانی، ابواب الهدی، ص۱۶۷ - ۱۶۹.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1497
صفحه از 312
پرینت  ارسال به