39
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

ایشان با بهره از قیاس شاهد به غایب، حدوث (به معنای مسبوق به عدم بودن) انسان را موجب حکم به حدوث کمالات او می‏داند؛ یعنی هم وجود انسان و هم کمالات او حادث است. در مقابل، از آنجا که کمالات ذات مبدأ متعال ابدی و ازلی است، علم الهی را نیز ازلی و ابدی می‏داند.۱ در راستای همین اندیشه، روایاتی مانند «قادر لذاته» را در مواجهه با گروهی از متکلمان تفسیر می‏کند که قائل به قدمای ثمانیه و اوصاف زائد بر ذات بوده‏اند.۲

در مقام گونه‏شناسی پژوهش‏های کلامی ایشان در معارف قرآن، به نظر می‏رسد ریشه‏های بحث را بایستی در نزاع تاریخی عقل و نقل، تحقیق در رتبه حجیت و تقدم این دو بر یکدیگر جستجو کرد. شیخ مجتبی قزوینی حجیت عقل را در ادراک مستقلات عقلیه و نیز جنبه مؤکِّد و مؤیِّد بودن آن برای نصوص شرعی می‏پذیرد؛ در عین حال راه رسیدن به معرفت حقیقی الهی را در مقابل معرفت از طریق آیات، نشانه‏ها و فطرت می‏داند و در این راه انسان را بی نیاز از برهان «إن» و «لم» می‏بیند. بر اساس این اندیشه، عقل، تعبد به شرع را واجب می‏گرداند و پس از این مرحله، سعادت ابدی در مجموعه شرع تعریف می‏شود؛۳ پس نخستین و مهم‏ترین حکم عقل، التزام به شرع و احکام آن است.

نگاه کلی به این آثار نشان می‏دهد، به غیر از مبانی و پیش‏فرض‏ها، دغدغه‏های متعددی نیز در تحلیل و یا نقد اندیشه‏ها و تقابل میان آن‏ها نقش داشته است؛ همچنین نتیجه مهم دیگر در این جستجو، این است که تحلیل اندیشه حدوث اسماء در نظام درونی روایات شیعه و ترسیم روشن

1.. قزوینی، بیان الفرقان فی توحید القرآن، ص۲۹۲.

2.. همان، ص۳۲۶.

3.. نک: همان، ص۷۵ به بعد.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
38

و.... می‏بیند؛ باور ایشان آن است که در دوره اخیر، معارف فلسفه و قرآن یکی انگاشته شده و این مصالحه با فروکاهیدن معارف قرآن در قامت قواعد فلسفی پذیرفته شده، به سرانجام رسیده است.۱

شیخ مجتبی قزوینی، الگوی توحیدی قرآن را ثبوت ذات الهی بدون تشبیه، الگوی فلاسفه را اثبات با تشبیه و الگوی عرفان را اثبات وحدت و نفی غیریت معرفی می‏کند.۲ ایشان نتایج توحید قرآنی را نیز در شش مورد شمارش می‏کند:

علم و عقل تنها نشانه ذات هستند؛

ناتوانی توصیف ذات، مگر به آنچه خداوند خود وصف نموده است؛

ذات باری مفهوم و معقول و متوهَم انسان نمی‏شود؛

معرفت ذات، منحصر به معرفی ذات اوست و اوست معرّف ذاتِ خود و معرّف آیات خود؛

نهی از تفکر در ذات خداوند؛

تباین کامل میان خالق و مخلوق و نفی سنخیت.۳

تباین میان خالق و مخلوق از جمله مباحث تعیین کننده در بحث حدوث اسماء است، ایشان نسبت میان خالق و مخلوق را دارای مراتب (مقول به تشکیک) نمی‏داند، بلکه معتقد است اشتراک در وجود تنها به اشتراک لفظی بوده و تباین به تمام حقیقت میان خالق و مخلوق برقرار است.۴

1.. ایشان در نقد اندیشه فلاسفه اسلامی مانند ابن سینا و سهرودی تمسک ناقص ایشان به آیات قرآن را موجب تحلیل غیر جامع از این معارف معرفی می‏کند و همین شیوه را فتح بابی برای شیخ احمد احسایی و شاگردانش در انتساب‏های ناروا به قرآن و سنت می‏داند. نک: قزوینی، بیان الفرقان فی توحید القرآن، ج۳، ص۱۰۷.

2.. قزوینی، بیان الفرقان فی توحید القرآن، ص۲۱۷.

3.. همان، ص۲۲۳ - ۲۳۵.

4.. همان، ص۲۵۷.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1471
صفحه از 312
پرینت  ارسال به