پس از این مرحله، مرحله دیگری که پیوند با الگوی ارائه شده پیدا میکند، توجه به تفاوت میان معرفت با اسماء و صفات در شاهد و غایب است. بیان این مرحله در روایت معروف تحف العقول از امام صادق علیه السلام و به طور دقیق در مقابل الگوی شاهد و غایب - که توضیح آن گذشت - مطرح شده است:«إن معرفة عين الشاهد قبل صفته و معرفة صفة الغائب قبل عينه».۱ این نکته مخفی نیست که این روایت تنها در صدد بیان الگوی معرفت است و نمیتوان از آن این برداشت را داشت که معرفت جزئی و تفصیلی درک شده در شاهد، قابل انطباق کامل بر میزان معرفت در غایب است.
سیاق چینش مباحث در این الگو، باور به توقیفی بودن اسماء را در ذهن تقویت میکند. توقیفی بودن اسماء مورد التزام گروههای متعددی از شیعیان و زیدیه، اهل حدیث، معتزله بغداد و جمهور مرجئه است.۲ در تعریف توقیف، گاه عدد اسماء مورد استناد قرار گرفته و گاهی نیز محصور دانستن اسماء در تعالیم قرآن و سنت و پرهیز از دخالت عقل در استنباط اسماء و استناد آن به خداوند، معنای توقیف دانسته شده است. برای روشن ابعاد این الگو توجه به دو سرفصل تعیین کننده در این بحث حائز اهمیت است، یکی شناخت معنای توقیف و دیگری ادله هر یک از قائلین.
شیخ مفید، اثبات صفت اراده خدا را از حیطه عقول بشری خارج میداند و تصریح میکند این صفت سمعی بوده و پیروی و تسلیم در برابر خداوند مقتضی پذیرش تعلیم قرآنی در این موضوع است. «إن اللّٰه تعالی مرید من جهة السمع و الاتباع و التسلیم علی حسب ما جاء فی القرآن و لا أوجب ذلک من