253
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

می‏شود، اما هر یک از صفات علم و قدرت و حیات و... چگونه اثبات می‏شود؟

تفسیر نظام آفرینش بر اساس الگوی تحلیل صفات نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. ابن سینا بر پایه همین دریافت، نظام صدوری را نیز نتیجه می‏گیرد، او در رساله «عرشیه» - که به توحید و صفات اختصاص یافته - پس از بیان سه اصل مقدماتی، دیدگاه برگزیده خویش در صفات را بیان می‏دارد؛ این سه اصل اثبات واجب الوجود، وحدانیت خداوند و نفی علل هستند، ایشان ملازمه این سه اصل را با اثبات و تحلیل صفات این‏گونه بیان می‏کند: «إعلم أنه لما ثبت أنه واجب الوجود و أنه واحد من کل وجه و أنه منزه عن العلل و أنه لاسببَ له بوجهٍ من الوجود و ثبت أن صفاته غیر زائدة علی ذاته و أنه موصوف بصفات المدح و الکمال لزم القول بکونه عالماً حیاً مریداً قادراً.... و وجب أن صفاته ترجع إلی سلب و اضافةٍ و مرکب منهما».۱

به نظر می‏رسد ابن سینا از مجموعه این مقدمات، لزوم قول به عالم، حی، مرید، قادر بودن خداوند و همچنین سایر صفات را نتیجه گرفته و تقدم و تأخر مباحث به جهت ترتیب منطقی آنها بیان شده است و این به خلاف برداشتی است که معتقد است ایشان از نفی علل اربعه، وحدانیت را نتیجه گرفته و به نتیجه شدن اصل دوم (وحدانیت) از اصل اول (واجب الوجود بودن) اعتقادی نداشته است.۲

معناشناسی صفات در بیان ابن سینا، نیز این‏گونه است که وی صفات را به سلب و یا اضافه و یا ترکیبی از آن برمی‏گرداند.

1.. ابن سینا، رسائل ابن سینا، ص۲۴۸.

2.. این ادعای دکتر مقداد عرفه منسیه در کتاب «نظرات فی فلسفة ابن سینا و ملاصدرا الشیرازی» است که در آکادمی علوم تونس با همکاری جمعی از اساتید ایرانی و پژوهشگاه علوم انسانی منتشر شده است. نک: ص۴۱ و ۴۲.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
252

مشائی و صدرایی شباهت‏هایی در نتیجه این اثبات دیده می‏شود، اما شیوه استدلال این دو نظام فکری در برداشت صفات از لزوم وجود متفاوت است. پایه استدلال در این الگو، واجب الوجود دانستن خداوند از جمیع جهات است که میان ابن سینا و ملاصدرا مشترک است.۱

نظام مشائی

ابن سینا معتقد است اثبات واجب الوجود نه از جهت افعال و نه از جهت ثبوت حرکت برای خداوند نیست. پس آنچه به عنوان قیاس این دو مسئله در اثبات واجب الوجود به کار می‏رود دلیل به شمار نمی رود و بالاتر از آن، برهان محض نیز بر خداوند نمی‏توان اقامه کرد، بلکه آنچه گفته شده قیاس شبیه به برهان است. او بر این باور است که تحلیل ذات و صفات الهی در مقایسه با افعال و حرکت راهی محکم‏تر و شبیه‏تر به برهان خواهد بود.۲

او صفات را لازمه واجب الوجود بودن خداوند می‏داند و اولین صفت در این سلسله را «واحد» نام می‏برد. ایشان در تبیین معنا و جایگاه واحد معتقد است واحد مضاف و متکثر نیست، ماهیت نیز نداشته و «من حیث هو واحد و موجود» به خداوند نسبت داده می‏شود، ابن سینا از جمله لوازم قول به وجوب وجود را اثبات کمال مطلق و خیر مطلق برای خداوند می‏داند و صفات را بر همین اساس ثابت می‏داند.۳

پرسش مهم پیش روی این تحلیل آن است که از این دو نکته (واحد بودن خداوند و اثبات کمال و خیر مطلق) تنها اصل وجود صفات و کمالات ذاتی ثابت

1.. نک: ابن سینا، المبدأ و المعاد، ص۳۱ - ۳۲؛ ملاصدرا، الاسفار الاربعة، ج۶، ص۱۱۰.

2.. ابن سینا، المبدأ و المعاد، ص۳۳.

3.. ابن سینا، الشفاء، ص۳۴۴ - ۳۴۵.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1478
صفحه از 312
پرینت  ارسال به