183
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

۳. گروهی به صدق صفات ذاتی و عینیت صفات معتقدند؛

۴. صفات امور اعتباریه نفس الامری هستند۱ و عین ذات نیستند (قیام به ذات مستلزم فساد نیست)،

علامه خود به قول چهارم گرایش دارد.۲

این در حالی است که مدرسه معارفی خراسان با تمسک به گروهی از روایات، تنها راه گریز از تشبیه را تنزیه مطلق و نفی حقیقی صفات می‏داند، این الگو برآمده از عباراتی در روایات امام علی علیه السلام و امام رضا علیه السلام است که کمال توحید و نظام آن را در نفی صفات می‏داند. غیریت حلقه دیگری است که زنجیره استدلال ایشان را تمام می‏کند، میرزا مهدی اصفهانی در بحث مبسوطی در تقریر این اندیشه معتقد است عقول بشری ذاتاً شأن کشف بالغیر دارند، پس با شناخت آیات و مخلوقات و به واسطه حکم بر مشابهت بر خداوند استدلال می‏شود.۳ همچنین گزارشی از کتاب قرب الاسناد را شاهد مدعای خود می‏داند. در این گزارش بزنطی از جمله امام رضا علیه السلام که معراج پیامبر را با عبارت «فرأی من نور عظمته ما أحب» توصیف کرده، تفسیری تشبیهی برداشت می‏کند.۴ میرزا مهدی با تمسک به رد امام علیه السلام نسبت به این برداشت می‏نویسد: «ظاهر روایت آن است

1.. در توضیح این عبارت باید گفت: به باور علامه مجلسی صفات نه عین ذات و نه زاید بر ذات نیستند بلکه اعتباری و لازم ذات هستند. وی علاوه بر ثبوت صفات، آن را معلول به علتی غیر از ذات نمی‏داند. شاید به همین جهت است که ایشان اعتقاد مجمل در بحث صفات را کافی می‏داند. این خود می‏تواند تقریری از غیریت در اندیشه ایشان باشد.

2.. مجلسی، مجموعه رسائل اعتقادی، ص۱۵ - ۱۸.

3.. اصفهانی، معارف القرآن، ج۲، ص۶۴.

4.. حمیری، قرب الاسناد، ص۳۵۷. شایان ذکر است کلینی ذیل این روایت را که برداشت نادرست بزنطی و رد امام را در بر دارد، نقل نکرده و تنها بخش نخست آن را در «باب ابطال الرؤیة» آورده است. نک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۹۵.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
182

نسبت داده شده است.

نفی صفات در اندیشه معتزله از دغدغه اثبات قدیمی غیر از خداوند سرچشمه گرفته است، بسامد اجتماعی این اندیشه تأثیر مهمی در جامعه اسلامی داشته تا جایی که مقریزی معتقد است: اندیشه نفی صفات در تقریر معتزلی‏اش شک‏های زیادی در میان مسلمانان آفریده و آثار ناپسندی در پی‏داشته که به بلاء بزرگی انجامیده است.۱

قاضی عبدالجبار معتقد است نفی صفات تنها راه عقلانی برای یگانه انگاشتن و قدم خداوند است.۲ اما شهرستانی معتقد است در سیر تطور این اندیشه، ارجاع صفات به علم و قدرت - به عنوان دو اعتبار برای ذات قدیم - و یا صفت نفسی عالمیت - که در اندیشه معتزله حال خوانده می‏شود - باعث شده است این نظریه انسجام درونی خویش را به دست آورد. به باور وی، این سیر به هم‏خوانی اندیشه معتزله با فلاسفه در مسئله صفات انجامیده است.۳

به نظر می‏رسد تقریر شیعه متمایز از اندیشه معتزله بوده و درحالی‏که نفی و حدوث صفات در شیعه ملازم با رد زیادت تفسیر شده، معتزله نفی و حدوث را ملازم با نیابت ذات از صفات قلمداد کرده‏اند.

علامه مجلسی معتقد است این اقوال در زمره مسالک نفی زیادت قرار می‏گیرد؛ وی چهار مسلک مشهور در تفسیر نفی زیادت را این‏گونه مطرح می‏کند:

۱. صدوق معتقد است اثبات صفت وجودی برای خدا نمی‏توان نمود؛

۲. معتزله ذات را نائب مناب صفات می‏دانند؛

1.. مقریزی، الخطط المقریزیة، ج۴، ص۱۹۰.

2.. نک: قاضی عبدالجبار المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج۴، ص۳۴۱.

3.. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۶۰.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1442
صفحه از 312
پرینت  ارسال به