خداوند است؟ پاسخ این سؤال که در حقیقت به سخن از استقلال اسماء و یا واسطه بودن آنها میان خالق و خلق بازمیگردد دو گروه از گزارشها ادعیه را در مقابل پژوهشگر قرار میدهد:
دسته اول، قدرت را واسطه و ابزاری برای قهر و غلبه خداوند بر همه چیر معرفی میکند، «فبلغ بقدرته ما یشاء»۱، «قهرتَ کلَّ شیء بعزتک»۲ انتساب قهر و غلبه در این عبارات به خداست و قدرت، صفتی است که با آن این قهر و غلبه محقق میگردد. ثمره مهم معرفتشناسی در این گونه ادعیه، روشن است که شناخت قدرت، تسلیم و خضوع (همان ویژگی دوم) را در پی خواهد داشت «من یعرف قدرتک و لایهابک؟».۳ بیان دیگر ادعیه، تسلیم و انقیاد هر قدرت و نیرویی در مقابل همین صفت را مطرح میکند «و بقدرته التی خضع لها کل جبار عنید».۴
دسته دوم قهر و غلبه را به صفتی مانند قدرت نسبت میدهد، «وبقدرتک التی قهرتْ کل شیء».۵ در این گزارش قدرت به عنوان یک حقیقت لحاظ شده که شمول غلبه آن بر همه چیز بیان شده است.
به نظر میرسد جمع میان این دو بیان به این صورت امکانپذیر است که گفته شود: تسلیم و خضوع حقیقی در مقابل پروردگار است، اما به وسائطی درک میشود که یکی از مهمترین این وسائط، توجه به قدرت بیکران الهی است. شاهد این مدعا را میتوان در گزارشهای متعددی یافت که به این
1.. طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۱۰، (دعای افتتاح).
2.. کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۸۲.
3.. طوسی، مصباح المتهجد، ج۲، ص۵۰۸.
4.. صدوق، الامالی، ص۲۲۵.
5.. ابن طاوس، اقبال الاعمال، ج۱، ص۳۳۴.