271
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

روایت که در زمره ثلاثیات کلینی به شمار می‏رود، بر شناخت اجمالی بدون احاطه و تشبیه حکایت می‏کند.

«محمد بن يعقوب عن علي بن إبراهيم عن محمد بن عيسی عن عبد الرحمن بن أبي نجران قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن التوحيد فقلت: أتوهم‏ شيئا؟ فقال نعم غير معقول و لا محدود فما وقع وهمك عليه من شي‏ء فهو خلافه لا يشبهه شي‏ء و لا تدركه الأوهام كيف تدركه الأوهام و هو خلاف ما يعقل و خلاف ما يتصور في الأوهام إنما يتوهم شي‏ء غير معقول و لا محدود».۱

یعنی: از امام باقر علیه السلام درباره توحید پرسیدم و گفتم: آیا چیزی را به وهم بیاورم؟ فرمود: بلی (اما آن‏گونه که) در قید عقل در نیاید و محدود نشود، پس هر چه در وهم تو بیاید، خداوند بر خلاف اوست و شبیه هیچ چیز نیست و وهم ها توان درک آن را ندارد، چگونه وهم خدا را درک کند در حالی که بر خلاف آنچه به عقل درآمده و در اوهام تصور شده، است، توهم خداوند تنها به‏عنوان چیزی به قید عقل درنیامده و غیر محدود امکان پذیر است.

در روایت حدوث الاسماء هم عبارت «و بالتشبیه غیر موصوف» نشان می‏دهد وصف تشبیهی غیر ممکن است اما شاید برخی گمان کنند در واقع وصف (به هر صورت که انجام شود) تشبیه خواهد بود و روایات متعددی - مثل روایت - بالا اطلاق در نفی را می‏رساند.

روایت «سمینا ربنا قویاً لا بقوة البطش المعروف من المخلوق»۲ نیز لزوم تفسیر دقیق اسماء را نشان می‏دهد چرا که تفسیر مخلوقی از آن مساوی با وقوع تشبیه قلمداد شده است. یکی از پیشنهادهای معروف در این باره تفسیر تنزیهی

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۲.

2.. همان، ص۱۱۷.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
270

دسته دوم روایات، به امکان راه یافتن بشر به حوزه فهم می‏پردازند؛ در این مجموعه روایات بر دو نکته تأکید شده است: اینکه انسان هیچ دریافتی در حوزه فهم نداشته باشد در گام نخست نفی شده است، نمونه روشن این نکته در گفتگوی امام صادق علیه السلام با زندیق قابل مشاهده است؛ پس از تأکید آن حضرت بر عدم خلط میان مقام حقیقت و ابراز اسمای الهی، ایشان به نقد این باور زندیق می‏پردازد که هر چه به دایره وهم بشری ورود پیدا کند مخلوق است، پس به باور وی خداوند یا به وهم در نمی‏آید و یا مخلوق خواهد بود، امام صادق علیه السلام در رد این جمله که «فانا لم نجد موهوما الا مخلوقا»،۱ وی را به این نکته توجه می‏دهد که اگر این چنین باشد، تکلیف به توحید از بندگان برداشته خواهد شد چرا که امر دست نایافتنی متعلق تکلیف واقع نمی‏شود.

در گام بعد تکیه بر اصول تنزیهی و پرهیز از تشبیه در کنار این اصل مهم دانسته شده است. به نظر می‏رسد شاخصه مهم این گروه از روایات تأکید بر قاعده «اثبات بلاتشبیه» است چراکه ترکیبی از نفی و اثبات در این روایات به چشم می‏خورد؛ این مجموعه گسترده را می‏توان آیات و روایات متعددی دانست که بر غیر معقول و غیر محدود دانستن خداوند و جواز اطلاق شیء و همچنین توقیفی بودن اسماء دلالت می‏کند.

تعابیر کلیدی همچون «شیء لا کالاشیاء»۲، «ما توهمتم‏ من‏ شي‏ء فتوهموا اللّٰه غيره‏»۳ نشان دهنده وجود چنین رویکردی در روایات است. این نگاه به ویژه در صحیحه عبدالرحمن بن ابی نجران از امام باقر علیه السلام قابل مشاهده است، این

1.. کلینی، الکافی، ج۱، ص۸۴.

2.. صدوق، التوحید، ص۱۰۷.

3.. کلینی، الكافی، ج‏۱، ص۱۰۱.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1519
صفحه از 312
پرینت  ارسال به