115
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

مکنون و مخزون می‏داند؛ او قرینه این تفسیر را در عبارت «فجعله کلمة تامة» جستجو می‏کند و معتقد است این اسم شامل همه مظاهر صفات حقی و خلقی و اضافی است، چرا که غیر از او هیچ چیزی موجود نیست و همه چیز از او منشعب می‏شود و خلق، قوام و بازگشت همه به اوست؛۱ التحفة العلویة نیز همین تبیین را ارائه داده است.۲

گروه دیگری از مفسران نیز تفسیر خود را بر غیر لفظی بودن این اسم استوار ساخته‏اند، قاضی سعید این اسم را به امری که از مبدأ اعلی نازل شده تفسیر می‏کند و صادر اول را مظهر آن امر به حساب می‏آورد؛ به باور وی اگرچه الفاظ مختلفی برای تعبیر این امر به کار برده شده اما مقصود از آن معنایی است که از مبدأ اعلی استفاده می‏شود و اشیاء به واسطه آن تحقق می‏یابند و حقیقت و کنه آن مجهول است.۳ این در حالی است که ملاصدرا پس از آنکه این اسم را از جنس لفظ نمی‏داند و تنها یک معنای کلی معرفی می‏کند، دو احتمال را در تفسیر این اسم بیان می‏کند، وجود مطلق و یا عقل مفارق.۴

روشن است که هم قاضی سعید و هم ملاصدرا نگاهی هستی شناسانه (و نه معرفت شناسانه) به تفسیر اسم داشته‏اند؛ تصریح به صادر اول و عقل مفارق نشان می‏دهد این دو اندیشمند، اسماء را وجوداتی حقیقی و دارای تأثیر می‏دانند که در نظام طولی عالم خلق، نقش اصلی خواهند داشت.۵

1.. احسائی، رسائل الشیخ، ج۱، ص۳۹.

2.. کنگره بین‌المللی کلینی، مجموعه رسائل در شرح احادیث کافی، ج۱، ص۲۸۵ - ۲۸۶.

3.. قاضی سعید، شرح توحید صدوق، ج۳، ص۱۴۲.

4.. ملاصدرا، شرح الاصول الکافی، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۴۴.

5.. نگارنده در مقاله‏ای با عنوان «جایگاه اسماء الهی در نظام علی حکمت متعالیه» به تفصیل به این بحث پرداخته است.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
114

که مقصود اسمای تکوینی یعنی روح پیامبر صلی الله علیه و اله و ارواح ائمه علیهم السلام مقصود باشد را نیز مطرح ساخته است.۱

مولی صالح، پنج احتمال در مصداق اسم مخلوق را مطرح می‏سازد؛ وی اینکه مقصود از اسم، «اللّٰه» یا مفهوم عظیمی از مفهومات اسماء باشد را رد می‏کند، اما اینکه مقصود از اسم، اسم دالّ بر ذات بدون ملاحظه هیچ یک از صفات۲ بوده و اسمی ناشناخته برای ما (یا همان اسم اعظم) است و یا «العلی العظیم» را احتمالات مقبول در مصداق اسم می‏داند،۳ ملا خلیل قزوینی نیز مقصود از اسم را اسم اعظم و معنای خلق را تقدیر گرفته است.۴

از میان دیگر شارحان کافی و احادیث آن می‏توان به نظر مجذوب تبریزی اشاره کرد که مقصود از اسم را نور معرفت می‏داند که مخلوق بوده و هنگامی متجسد به حروف می‏شود که مدلول اسم لفظی است.۵

فیض کاشانی، اسم را مرکب از لفظ و حقایق می‏داند که دلالت با هر دو تمام می‏شود؛ وی بر اساس ترجیح نسخه صدوق در عبارت - بهذه الاسماء الثلاثة التی أَظهرت - معتقد است مسمی با اسم ظاهر گشته و شناخته می‏شود.۶ شیخ احمد احسائی، مراد از اسم مخلوق در این روایت را مجموع عالم امر و مراتب چهارگانه آن و عالم خلق با مراتب ۲۸ گانه‏اش می‏داند. این تفسیر، که خود تابع جهان‏بینی اوست، اسم را غیر لفظی و همان اسم اکبر،

1.. مجلسی، مرآة العقول، ج۲، ص۲۵. برخی شارحان دیگر کافی نیز عیناً همین عبارات را تکرار کرده‏اند. نک: نائینی، الحاشیة علی اُصول الکافی، ج۱، ص۳۵۱.

2.. وی این احتمال را مطابق نظر محققین از صوفیه معرفی می‏کند که مقصود از این اسم را «هو» می‏دانند.

3.. مازندرانی، شرح الکافی، ج۲، ص۳۶۹.

4.. قزوینی، الشافی فی شرح الکافی، ج۲، ص۲۳۸.

5.. مجذوب تبریزی، الهدایا لشیعة ائمة الهدی، ج۲، ص۲۱۵.

6.. فیض کاشانی، الوافی، ج۱، ص۴۶۵.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1489
صفحه از 312
پرینت  ارسال به