113
درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی

پرودگار انسان، به جهت نیاز بشر به اسمای الهی - نیایش و پرستش خدا با این اسماء - سه جزء از این اسماء را برای بشر آشکار ساخته و جزء چهارم را بر ایشان پوشیده گردانده است، که همو اسم مخزون و مکنون خدا، اسم اعظم، است. این سه اسم - طبق متن معیار - عبارت از «اللّٰه»، «تعالی» و «سبحان»۱ هستند. گسترش همه ۳۶۰ اسم الهی از این سه اسم و جایگاه محوری این سه در میان این مجموعه به‏علاوه نهفتگی اسم اعظم در میان این سه اسم، محور پایانی روایت حدوث الاسماء است. پس از آشنایی با فضای کلی روایت، به تحلیل عمیق واژگانی و برداشت کلی از روایت خواهیم پرداخت.

۴ - ۶. اقوال

همان‏گونه که گذشت تفسیر اسم در عبارت «إن اللّٰه خلق اسماً» دیدگاه‏های متعددی را در پی داشته است. در میان اقوال کمتر به معنای خلق و تبیین چرایی و چگونگی آن نسبت به اسماء توجه شده و بیشتر اسم و مصداق آن توجه شارحان را به خود جلب کرده است.

علامه مجلسی معتقد است اگر مخلوق، اسم (مفرد) باشد مقصود از خلق آن بیان مغایرت میان اسم و مسمی است؛ بدان معنا که ویژگی‏های خاص اسم به حسب ظهورات مانند نطق و کتابت بر خدا جاری نیست، و اگر مخلوق، اسماء (جمع) باشد خلق به معنای تقدیر و علم است؛ البته ایشان این احتمال

1.. عبارت در کافی و توحید «فالظاهر هو اللّٰه تبارک و تعالی» است.


درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
112

«عنه»، در هر سه عبارت نیز به خدا برمی‏گردد.

با توضیح بیان شده در پاسخ به این دو پرسش، عبارت «ان اللّٰه تبارک و تعالی خلق اسماً و هو عز و جل بالحروف...» برای انتخاب به عنوان متن معیار مناسب‏تر به نظر می‏رسد، در این صورت جایگاه عبارت «فجعله کلمة تامة علی اربعة... » نیز در تفسیر و تبیین این اسم مخلوق روشن‏تر خواهد بود.

نکات فوق، ترجیح متن چاپ شده کتاب توحید و نیز بحار الانوار را تقویت می‏کند به‏ویژه آنکه شارحان کافی، علی‏رغم نبود گزارش عبارت «و هو»، جمله «بالحروف غیر متصوت» را حال دانسته‏اند، با این توصیف عبارت «خلق اسماً... فجعله کلمة تامة» ناظر به اسم و توصیف‏کننده روند حدوث اسم خواهد بود.

اختلاف نسخ کافی و توحید از طرفی و بحار و مرآة از طرف دیگر در عبارت «فالظاهر هو اللّٰه تبارک و تعالی» یا «فالظاهر هو اللّٰه و تبارک و سبحان» نیز وجود دارد که با توضیحات پیش گفته، عبارت دوم مناسب تر به نظر می‏رسد.

حال پس از انتخاب متن معیار و ترجیح عبارت دو کتاب بحار الانوار و توحید از میان نسخه‏های موجود نوبت به تحلیل عبارت‏های این روایت می‏رسد.

بر اساس متن معیار، قبل از پیدایش اسماء، خدا به هیچ واژه‏ای نعت نمی‏گشت و هیچ نطقی را یارای توصیف خداوند نبود، همچنان که سایر راه‏های شناخت حسی بشر نیز از معرفت خداوند عاجز است.

بر اساس این متن معیار و نگاه جمعی به کل روایت، می‏توان فضای عمومی حدوث اسماء را این‏گونه ترسیم نمود: این اسم خود کلمه تامه‏ای است که بر طبق جعل الهی این چنین بوده و چهار جزء همسان - بدون هیچ تقدم و تأخر - دارد.۱

1.. برخی شارحان این حدیث این اسم را دارای اسماء متعددی دانسته‏اند و آن را فعل اول و حروف اکمل(( در اصطلاح خواص معرفی کرده‏اند که مراد از آن مجموع وجود مطلق خلقیِ مخلوقی و اسم الاسماء است. سماهیجی (م۱۱۳۵ق) معتقد است این اسم بیانگر صفتی جامع برای صفات خدای تعالی است که همان اسم اعظم است. احسایی (م۱۲۴۱ق) این اسم مخلوق را مجموع عالم امر و عالم خلق با همه مراتبشان می‏داند. (نک: کنگره بین‌المللی کلینی مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی، ج۱، ص۲۲۹ و ۲۵۴ و ۲۸۶ – ۲۹۰) به نظر می‏رسد یک جزء از چهار جزء این اسم که بر عموم بشر مخفی گشته همخوانی بیشتری با اسم اعظم دارد نه آنکه خود آن، اسم اعظم باشد.

  • نام منبع :
    درآمدی بر نظریه حدوث اسماء الهی
    سایر پدیدآورندگان :
    علیرضا بهرامی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1398
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1449
صفحه از 312
پرینت  ارسال به