که انتظارات انسان چگونه باید تنظیم شود تا در خوشایند و ناخوشایند، موجب واکنش مثبت گردند و رضامندی را به وجود آورند؟
در ادامه، مناسبات انتظارات با واقعیتها را بررسی میکنیم تا روشن شود که چه الگویی از تنظیم انتظارات، موجب پیشگیری از واکنش منفی به خوشایند و ناخوشایند ميگردد و واکنش مثبت را به وجود میآورد و در نتیجه، مانع گرایش به اعتیاد میگردد.
يک. هماهنگسازی انتظارات با واقعیتها
انتظارات برخی افراد معتاد یا در معرض اعتیاد، با واقعیتهای زندگی دنیا همخوانی ندارند. خوشايند و ناخوشايند، دو روي سكّة زندگي دنيا هستند و دنيا قوانيني دارد كه واقعيت آن را تشكيل ميدهد و خداوند متعال، آنها را وضع كرده است. اين قوانين، تغييرناپذيرند و به گونهاي تنظيم شدهاند كه سعادت و شادكامي واقعي و اصيل انسان را تأمين ميكنند؛ چرا كه بر مبناي مصلحت بشر شکل گرفتهاند. به همین جهت، ناهماهنگي انتظارات با واقعيتها عامل نارضايتي است و اين بدان جهت است كه ناهماهنگی، موجب احساس ناکامی میگردد و احساس ناكامي در انتظارات، به احساس نارضايتي منجر میگردد. اگر انتظارات انسان تحقّق يابد، موجبات رضايت و خرسندي و احساس کامیابی وي را فراهم ميسازد و اگر تحقّق نيابد، موجب نارضايتي و احساس ناکامی وي ميگردد.
افراد معتاد یا در معرض اعتیاد، برآناند تا با تمركز بر انتظارات و محور قرار دادن آنها، واقعيت را با انتظارات خود هماهنگ سازند. اين يعني هماهنگسازي واقعيتها با انتظارات. از منظر الگوی انتظارات میتوان وضعیت افراد مستعد یا مبتلا به اعتیاد را بررسی کرد. پژوهشهای میدانی میتوانند مشخّص سازند که این دست افراد، از چه الگویِ انتظاری استفاده میکنند. نتیجة این پژوهشها به اضافة نتیجة پژوهشهای اسلامی میتوانند هم در پیشبینی، هم در پیشگیری و هم در درمان اين افراد، مؤثّر باشند.
به هر حال، با توجّه به آنچه گذشت، قوانين و واقعيتهاي دنيا ـ كه توسط خداوند