برگزيند، بهتر است از اين كه بنده براى خودش چيزى را كه مسرورش مى سازد، برگزيند.
این نوع تفسیر، موجب احساس سودمندی در حوادث ناخوشایند و احساس مسئولیت در خوشایندهای زندگی میگردد و بدین شکل، از ابتلا به اعتیاد به خاطر تفسیر تلخ از حوادث ناخوشایند و احساس آزادی در موقعیتهای خوشایند، جلوگیری میکند.
برای این که خیر بودن تقدیرهای خداوند متعال برای مخاطب جا افتد، میتوان از روشهای زیر استفاده نمود:
اصلاح نظام ارزیابی
وقتي سخن از خیرباوری به ميان ميآيد، پاي نظام ارزيابي نيز به وسط کشيده ميشود، هر نوع نظام ارزیابی نمیتواند خیرباوری را به ارمغان آورد. اگر نظام ارزيابي، نظام «خيرگرا» نباشد، نميتواند به خيرباوری منجر شود. دليل آن نيز در دو بُعدي بودن پديدههاست كه به دو گونه شدن نظام ارزيابي نيز ميانجامد. پديدهها و امور زندگي انسان، دوبُعدياند: بُعد ظاهر كه بر اساس آن، پديدهها براي طبع انسان يا «خوشايند» هستند و يا «ناخوشايند»؛ و بُعد باطن كه بر اساس آن، پديدهها براي حيات انسان يا «خير» هستند و يا «شر». محور بُعد ظاهر، خواستههاي انسان است و محور بُعد دوم، مصلحت او. بر اين اساس، دو نظام ارزيابي نيز وجود دارد: نظام ارزيابي «لذّتگرا» و نظام ارزيابي «مصلحتگرا» يا خيرگرا. اگر نظام ارزيابي كسي خواستگرا باشد، همة امور را با قالب «خوشايند – ناخوشايند» بررسي ميكند و به چيزي جز آن نميانديشد. لذا نميتواند خير و شرّ اصيل و واقعي را تشخيص دهد. البته نتيجة هر ارزيابي در نهايت آن است كه فلان مورد خير است؛ ولي اين در حقيقت به معناي خير دانستن خوشايندهاست كه با خير اصيل تفاوت دارد.
اگر نظام ارزيابي فرد خيرگرا باشد، از ظاهر امور ميگذرد و به لايههاي باطني آن نفوذ ميكند و همة امور را با قالب «خير ـ شر» و «مصلحت ـ مفسده» بررسي ميكند و به