همچنين شناخت آخرت سبب رغبت به آن خواهد شد.۱ این، یکی از گلوگاههای مسئلة اعتیاد است که میتواند مورد بررسیهای میدانی قرار گیرد. افراد مستعد یا مبتلا به اعتیاد، در این زمینه، ضعف جدّی دارند. توجّه به این عنصر، در شناخت زمینههای گرایش به اعتیاد نقش مهمّي دارد. با دانستن این امر، بهتر میتوان تشخیص داد که برنامههای فرهنگی پیشگیرانه و یا درمان کننده، بر چه محورهایی باید استوار باشد.
پس از اين مباحث، پرسشهاي اساسيتر اين است كه واقعيت دنيا و آخرت چيست؟ و چه بُعدي از اين دو اگر مورد توجّه قرار گيرد، موجب تغيير و تنظيم رغبت ميشود؟ اینها پرسشهاي مهم و اساسی در موضوع زهدند که متأسّفانه کمتر مورد توجّه قرار میگیرند. تا این نکته روشن نشود، مشاوران و مددکاران و دیگر افرادی که با معتادان سروکار دارند، نمیدانند که چه نوع اطلاعاتی را باید به آنان ارائه دهند.
بر اساس روايات، آنچه معيار زهد و رغبت است و آن بخشهايي از واقعيت دنيا و آخرت كه شناخت آنها در زهد تأثير دارد، عبارتاند از:
پايداري و ناپايداري
مهمترين مسئله در اين موضوع، «پايداري» و «ناپايداري» است. چیزی را که افراد مستعد یا مبتلا به اعتیاد باید بدانند، این است که واقعاً چه چیزی پایدار و چه چیزی ناپایدار است؟ این، اصلي عقلانی است که انسان هر آنچه را که پایدار بداند، به آن دلبسته میشود. اساساً هر آنچه ناپايدار باشد، شايستة دلبستگي نيست و آنچه پايدار باشد، شايستة دلبستگي است. دنيا از آن جهت كه ناپايدار است، شايستة دلبستگي نيست و آخرت چون پايدار است، شايستة دلبستگي است. بنا بر این، رغبت انسان باید به چیزی تعلّق بگیرد که پایدار باشد. لذا براي تنظيم رغبت بايد دنيا و آخرت را از منظر پايدار و ناپايدار، مورد ارزيابي قرار داد؛ چيزي كه در عمل، كمتر مورد توجّه انسان قرار ميگيرد و اين بدان جهت است كه معمولاً امور پایدار، با سختي آنی و لذّت آتی همراه هستند و امور ناپایدار،