را از نوسانات و تغييرات زندگي دنيا آزاد ميکند و در سطحي فراتر قرار ميدهد. لذا اين تغييرات مادي، موجب تغييرات و نوسانات شديد روحي و رواني در وي نميگردد و به همين جهت، زمینة گرایش به اعتیاد نیز از بین میرود.
مدل چندوجهیِ تغيير رغبت
اگر درمان مشكل ياد شده، زهد است، پرسش مهم ديگر اين است كه چگونه مي-توان زهد را به وجود آورد و در وجود انسان پرورش داد؟ این بحث، اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهد که با استفاده از آنها میتوان رغبت را در افراد تنظیم کرد و زمینة گرایش به اعتیاد را کاهش داد.
شناخت، نقش اساسیاي در این زمینه بازی میکند. بر اساس منابع اسلامی، علم و يقين، مهمترين عامل تغيير رغبت است. ميل و رغبت، تابع نظام شناختي انسان است. اگر شناخت انسان تغيير کند، ميل و رغبت انسان نيز دگرگون خواهد شد. از اين رو، در روايات به مسئلة علم و يقين و رابطة آن با زهد، توجّه بسياري شده است. بر اساس اين روايات، زهد، ثمرة يقين۱ و يقين، ريشة زهد است. ۲ در واقع، چگونگي عملکرد سيستم ميل و رغبت، به چگونگي سيستم فکر و شناخت بستگي دارد.
یکی از مسائل قابل بررسی، الگوی شناختیِ افراد معتاد است. افراد مستعد و یا مبتلا به اعتیاد، از چه نوع الگوی شناختیاي استفاده میکنند؟ این میتواند در پژوهشهای میدانی مشخّص شود؛ ولی بر اساس منابع اسلامی میتوان پیشبینی کرد که الگوی دنیاشناختیِ افراد مستعد یا مبتلا به اعتیاد، مرکّب از پایدارپنداری و ارزشمندپنداری است. کسانی که دنیا را ارزشمند ميدانند و به ناپایدار بودن آن نمیاندیشند، زمینة بیشتری برای گرایش به اعتیاد دارند. این مطلب، در ادامة مباحث، روشنتر خواهد شد.
به هر حال، براي تغيير رغبت در افراد معتاد، بايد شناخت آنها را تغيير داد؛ امّا مهم اين است که چه الگويي از شناخت و يقين، موجب تغيير رغبت ميگردد؟ سؤال اساسي اين