ناخوشایند آن بدبخت؛ چون در داوریِ وضعیت خود، بر اساس معادلة لذّتْ عمل نمیکند. به همین جهت، اسلام بر تعدیل لذّت تکیه دارد و راهکارهایی نیز برای آن بیان داشته است. با توجّه به آنچه گذشت، پرسش این است که: چگونه میتوان لذّتجویی را تعدیل کرد؟ در ادامه به این موضوع میپردازیم.
يک. روش تنظیم رغبت (زهد)
رغبت و نفرت، یکی از ابعاد مهم زندگی انسان است که نیازمند تنظیم است. این که به چه چیزی رغبت پیدا کنیم و نسبت به چه چیزی بیرغبت شویم، غیر اختیاری نیست. تنظیم این دو، به اختیار انسان است که متأسّفانه کمتر مورد توجّه قرار گرفته و همین امر، زمینة گرایش به اعتیاد را فراهم کرده است. نظام رغبت افراد معتاد، با دیگران متفاوت است. آنان رغبت فوق العادهای به دنیا و لذّتهای آن دارند، لذا در پی تأمین لذّت، به دام اعتیاد میافتند و هنگام از دست دادن آن نیز باز گرفتار آن میشوند. بر همین اساس میتوان پیشبینی کرد افرادی نیز که از چنین نظامی پيروي میکنند، بیشتر در معرض ابتلا به اعتیاد قرار میگیرند. در تبیین این مسئله باید گفت که يكي از عوامل لذّتجویی، رغبت و وابستگی به دنياست. اگر رشتة علاقة انسان به دنيا گره خورد، چنان وابستگي به وجود ميآيد که از يك سو به دست آوردن و يافتن آن موجب شدّت فَرَح و خوشحالي ميگردد و از سوي ديگر، فقدان آن، موجب بيتابي و حسرت شديد ميشود. وقتي انسان، رشتة دل خود را به دنيا گره زد، با نوسانات دنيا به شدّت دچار نوسان روحي و رواني مي-گردد؛ بدين معنا كه رويكرد دنيا او را بالا ميبَرَد و به شدّت خرسند و سرمست ميسازد، و رويگَرد آن نيز به شدّت او را بر زمين ميزند و نااميد و افسرده ميسازد. و همین حالت است که میتواند زمینة گرایش به اعتیاد را فراهم سازد. امام كاظم علیه السلام در زمرة سفارشهايي كه به هشام بن حكم دارند، ميفرمايد كه: روزي مسيح علیه السلام به حواريان خود فرمود كه كسي در در هنگام بلا بىتابترين است كه علاقهمندترين فرد به دنيا باشد.۱