داري؟». گفت: اي رسول خدا ! به خدا سوگند، آري. فرمود: «همچون چشمانت؟». گفت: بيشتر. فرمود: «همچون پدرت؟». گفت: بيشتر. فرمود: «همچون مادرت؟». گفت: بيشتر. فرمود: «همچون خودت؟». گفت: اي رسول خدا ! به خدا سوگند، بيشتر. فرمود: «همچون پروردگارت؟». گفت: خدا را، خدا را، خدا را ـ اي رسول خدا ـ که اين مقام، نه براي توست و نه ديگري. در حقيقت، تو را براي دوستي خدا، دوست ميدارم.
در اين هنگام، پيامبر صلی الله علیه وآله به همراهان خود روي کرد و فرمود:
هکذا کونوا، أحِبُّوا اللَّهَ لِإِحسانِهِ إلَيکم وإنعامِهِ عَلَيکم، وأحِبّوني لِحُبِّ اللَّهِ.۱
اینگونه باشید. خدا را به سبب احسان و نیکیاش به شما دوست بدارید و مرا برای دوستی خدا، دوست بدارید.
از آنچه بيان شد، روشن ميگردد که عنصر محوري در محبّت، احسان است. لذا برای برانگیختن محبّت در فرد، باید او را با احسان و انعام طرف مقابل آشنا کرد. با این کار میتوان در دل افراد، محبّت به خدا و دیگران را نشاند و از نتیجة آن برای دوری از اعتیاد و یا درمان آن استفاده نمود. این میتواند مورد آزمون تجربی قرار گیرد. به نظر میرسد کسانی که از درجة عشق و محبّت بالاتری برخوردارند، کمتر به اعتیاد مبتلا میشوند و کسانی که محبّت در وجودشان کاشته شود، زودتر نجات مييابند و سالم میشوند.
چهار. احترام به خود
ابتدای این فصل به یکی از ابعاد معیوب شخصیت معتاد، تحت عنوان فقدان یا کمبود«احترام به خود» اشاره کردیم. لذا در این جا هر استدلالی که اثبات کند انسان دارای ارزش ذاتی است، میتواند کمک خوبی در پیشگیری از سوء مصرف محسوب شود. مقایسة دو دیدگاه روانشناسی و اسلام در موضوع ارزش دادن به انسان، نشان میدهد که ارزشبخشی به انسان در نگاه دینی به مراتب گستردهتر و عمیقتر است و قابلیّت توسعه به همة افراد، صرفاً از این جهت که انسان اند، دارد و حتّي قابلیّت رشد او را تا بی-نهایت،