که مملو از عشق به خداست، در واقع، سرشار از انگیزة جهتدار برای رسیدن به خداست. تحصیل رضایت محبوب و انجام اعمال مثبت و کنترل رفتارهای نامتناسب با جايگاه و رضايت محبوب، از عمده آثار رفتاری عشق به او خواهد بود. این مسئله حتّي در عشقهای عادی نیز معمول است؛ زیرا فرد عاشق، تمام همّتش در جهت کسب رضایت محبوب خويش است، چنان که قرآن نیز به این حقیقت اشاره کرده است:
(قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ۱ .
بگو: اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى کنيد تا خدا [نيز] شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد، و خدا آمرزندة مهربان است) .
به طور طبیعی، عشق و محبّت، جاذبهای دارند که هر چه بیشتر باشد، عاشق را بیشتر به سمت معشوق میکشاند و موجب ميگردد که از هر چه بین او و معشوقش فاصله مياندازد، دوری کند. نتیجة چنین تبعیّتی، عشق دوطرفه است. بر اساس شهادت این آية شريف قرآن، تبعیت از خداوند، موجبات جلب محبّت بیشتر از سوی خداوند خواهد شد. محبّت بیشتر، منشأ توفیق عمل بیشتر ميشود و عمل بیشتر طبق همین قانون، محبّت بیشتری را جلب خواهد کرد و در درازمدّت، فرد عاشق، مصونیّت بالایی در برابر هر گونه لغزش و اشتباه پیدا خواهد کرد. بنا بر این، محبّت به خداوند، موجبات خویشتنداری فرد خواهد شد. در مورد اعتياد نيز هر چه میزان محبّت و علاقه در افراد بیشتر باشد، امکان گرایش به اعتیاد کاهش مییابد. محبّت، همچون پیوندی است که فرد را از سقوط به درّة اعتیاد نگه میدارد. دامنة این محبّت میتواند از محبّت به خانواده و دوستان تا محبّت به خداوند باشد.
سه/ ۱. روش برانگیختن محبّت
سؤال، اين است که: عامل برانگيختگي در محبّت چيست؟ و به تعبير ديگر، چه چيزي