است که از آن به گناه تعبیر میشود. در این میان دستور العملهای دین اسلام، از گستردگی و عمق بیشتری نسبت به سایر ادیان، برخوردار و به همین نسبت شامل حوزة وسیعی از توصیههای کاربردی مرتبط با خویشتنداری است.
با توجّه به هدفمندی ذاتی انسان به سوی سعادت،۱ هر گونه نگرش یا دانش و رفتاری که موجبات دوری از سعادت او بشود، مورد نهی و توبیخ قرار گرفته و در واقع نسبت به انحراف از مسیر سعادتش دستور به خویشتنداری داده شده است. هر رفتار یا عملی که بر خلاف جهت سعادت بشر باشد، در واقع، او را یک قدم از سعادت دور میکند. لذا با توجّه به اتفاق آرا بر امکان بازداری خود از انحراف ـ که با «اختیار» داشتن انسان۲ تحقّق مییابد ـ و داشتن ابزار لازم ـ که قوای شناختی و درک بالای اوست ـ ، این مهم (خویشتنداری) به عهدة خود انسان گذاشته شده است.
الف. عقل، عامل محوری خویشتنداری
بررسی متون روایی و قرآن نشان میدهد که عامل عمدة بازداری انسان ـ که فصل حقیقی او از سایر جانداران نیز هست ـ ، «عقل» اوست. عقل در ریشة لغوی خود، هم به معنای بازداری۳ و هم به معنای درک و فهم است. در احادیث اسلامی، گاهی تعابیر مختلفی از عقل به کار رفته است که نشان میدهند حوزة کاربرد عقل متفاوت است. بعضی از پژوهشگرانِ حدیث با استفاده از قاعدة «صحّة السلب»، حوزة «عقل اخلاقی» را از سایر کاربردها مانند «عقل فقهی» که نشانة رشد مکلّف است یا «عقل عرفی» که به معنای ضدّ بیسوادی است و «عقل سیاسی» که به معنای دارا بودن هوش سیاسی است، جدا کردهاند.۴ عقل اخلاقی در حدیث رسول خدا صلی الله علیه وآله، چنين تعریف شده است:
1.. اخلاق در قرآن، ج۱، ص ۷.
2.. همانجا.
3.. عقل، مأخوذ از عقال شتر است، به معنای بستن پای شتر تا رم نکند. عقل را از آن جهت عقل ميگویند که مانع رفتن به سوی افعال گناه میشود و انسان را از انجام دادن گناه بازمیدارد (مفردات الفاظ قرآن، ذیل مادّة«عقل»).
4.. اخلاق پژوهی حدیثی، ص۵۴.