شرایطی، امکان دسترس به احساس مثبت از وجود خود داشته و خویشتنداری خود را به خاطر احساس احترام متعالی تقویت کند؛ چیزی که در ادبیّات دین از آن با عنوان «کرامت انسان» نام برده میشود و ما در بارة آن بحث خواهیم کرد.
تحقیقات اخیر نیز کلیدی بودن مؤلّفه «احترام به خود» را در خویشتنداری نسبت به اعتیاد به مواد اثبات کردهاند. این تحقیقات بر برخي از ویژگیهای همجهت با خویشتنداری ضعیف در شخصیت معتادان تأکید دارند، مانند: تحمّل پايين در برابر انواع ناراحتيها، ناتواني در کنترل احساسات بويژه خصومت، ضعف در کنترل انگيزهها (بويژه انگيزههاي جنسي و پرخاشگرانه)، دروغگويي زياد، فريب در رفتارها و بيتعهّدي اجتماعي و فردي۱ (دليوان ۲ : ۱۹۹۴).
بخشی از تحقیقات نیز بر اساس قاعدة «فراوانی» یا «تمایل ـ دسترسپذیری»، یافتههای تجربی زیادی جمعآوری کردهاند؛ قواعدی که نشان میدهند چگونه اعتیاد از حضور در شرایط دسترس به مواد و تمایل افراد به مصرف، حاصل ميشود. ظاهراً هیچ چیزی جز خویشتنداری قوی در این نوع موقعیت نمیتواند مصرف و اعتیاد را کنترل کند. شواهد تجربیِ این موضوع به زمان جنگ جهانی بر میگردد که به دليل مختل بودن صنعت تولید مواد، ابتلا به اعتیاد در حدّ اقل ميزان خود بوده است. قواعد حاصل از این تحقیقات، مفید بودن قوانین مبارزة فیزیکی با مواد مخدّر را توجیه ميکنند.
جلوة دیگری از تأثیرگذاری احترام به خود بر اساس نظریّة کنترل۳ CAP۴ بررسی شده است؛ نظریّهای که «تعارض» را مبنای گرایش به اعتیاد می-داند، بدین صورت که ابتدا فرد در تحقّق انتظارات خود و جامعه از خود، دچار مشکل ميگردد و تعارض به وجود آمده موجب برانگيختن اضطراب ميشود. تفسير فرد از اضطراب، نقش کليدي دارد: «من در کنترل خود و محيط اطرافم ناتوانم !». مهمترين خطاي شناختي اين تفسير، اين است که