افرادی است که گرایش به اعتیاد پیدا میکنند. این خصیصه میتواند پیشبینی کنندة گرایش به اعتیاد نیز باشد. برای پیشگیری از اعتیاد یا درمان آن، باید الگوی عینیگرا در داشتههای زندگی را تغییر داد و الگوی جامع مادی ـ معنوی را جایگزین آن ساخت. با این تغییر، احساس محرومیت از بین خواهد رفت و بدین سان، دیگر به استفاده از مواد مخدّر به عنوان عامل تسکین، نيازي نخواهد بود.
چهار. مديريت مقايسهها
يكي از راههايي كه ما در زندگي خود براي ارزيابي وضعيتمان به كار ميبريم، مقايسه كردن خود با ديگران است. در اين مقايسه، انسان، موقعيت اجتماعي و كاميابي زندگي خود را شناسايي ميكند. رهاورد اين مقايسه، يا شادكامي و رضايت از زندگي، همراه با اميد و پويايي است و يا ناخرسندي و نارضايتي از زندگي، همراه با نااميدي و ناتواني است. به همین جهت، یکی از زمینههای مهم گرایش به اعتیاد، الگوی «مقایسة اجتماعی» است. اگر نظام مقایسة فرد، مدیریت نشده باشد، زمینة نارضایتی از زندگی و گرایش به اعتیاد را فراهم میآورد.
مقایسة اجتماعی، دو گونه است؛ صعودی و نزولی. مقايسة صعودی، موجب كاهش رضامندي ميگردد. كسي كه وضع خود را با كساني كه در سطح بالاتري قرار دارند، مقايسه كند، میزان رضايت او از زندگي خودش پايين ميآيد. این بدان جهت است که مقايسة وضع خود با وضع كساني كه در موقعيت برتري قرار دارند، سبب «كوچكشماري داشتههاي خود» و «بزرگنمايي داشتههاي ديگران» ميشود و سپس «تمركز بر نداشتههاي خود» موجب برتري ديگران و مانع ديدن داشتههاي خود ميشود. در زندگي، چيزهاي فراواني وجود دارند كه ميشود به خاطر آنها زندگي بانشاط و شادي داشت. مقايسة صعودي سبب ميشود كه انسان آنچه را در خود دارد، نبيند و پيوسته حسرت زندگي ديگران را بخورد. آن كوچكشماري و اين بزرگنمايي و آن تمركز بر نداشتهها، مجموعاً وضعيت بسيار سخت و آزاردهندهاي را به وجود ميآورند كه منجر به ناخرسندي