یک. اصلاح تفسير از فقر و غنا
داشتن تعريفي دقيق و صحيح از فقر و غنا، از مسائل مهم و بنيادين پیشگیری است. از اشکالات مهم افراد معتاد، خطا در تفسیر از فقر و غنا است. فقر و غنا با توجّه به ماهيت انسان و ماهيت محلّي كه اكنون در آن قرار دارد(دنيا)، تعريفي خاص دارند. كسي كه ميخواهد از اعتیاد در امان باشد و یا رها گردد، بايد تعريف خود را با اين تعريفها هماهنگ سازد. بنا بر اين، اين يك بحث «معناشناسي» است.
تفسير رايج در میان مردم و از جمله افراد معتاد و یا در معرض اعتیاد، این است که غنا را به معناي برخورداري از مال، امكانات و مسائل سختافزاري زندگي، و فقر را به معنای محرومیت از آنها ميداند. اين تفسير، براي فقر و غنا، ماهيتي اقتصادي قائل است و معتقد است که انسانِ برخوردار از وسايل و امكانات لازم براي زندگي، غني و دارا شمرده ميشود و انسان فاقد آنها، فقير و ندار. متون دینی، این نوع از تفسير فقر و غنا را نیز بیان کردهاند؛ امّا منحصر به این نوع نیست و آن را در درجة نخست اهمیت نیز نمی-داند. پرسش اين است كه آيا این، معیار دارا و ندار در مقیاس انسان است؟
تفسير ديگري كه وجود دارد، تفسير روانشناختي است. بر اساس اين تفسير، فقر و غنا پيش از آن كه يك مفهوم اقتصادي و عيني باشند، يك مفهوم روحي و روانياند. اساساً غنا به معناي بينيازي است، نه دارايي؛ و فقر به معنای نیازمندی است، نه نداری. مال و ثروت، يكي از لوازم احساس بينيازي است، نه اين كه معناي اصلي آن باشد. بر اساس اين تفسير، غنا يعني برخورداري از احساس بينيازي در درون، و انسان غني، كسي است كه چنين احساسي دارد، هر چند از امکانات مادی بیبهره باشد؛ و فقر یعنی داشتن احساس نیازمندی در درون، و انسان فقیر کسی است که چنین احساسی دارد، هر چند از امکانات برخوردار باشد.
به همين جهت، يكي از كارهايي كه پيشوايان دين انجام ميدادهاند، تصحيح ديدگاه نسبت به فقر و غنا بوده است. حضرت عيسي علیه السلام ميگويد: خادم من دستهاي من است و