ورود در شبهات است.۱
در حدیث دیگری به اسود بن قطنه، نقش کنترلی عبرت را چنین فرمود:
... فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَنْتَفِعْ بِمَا وُعِظَ لَمْ يَحْذَرْ مَا هُوَ غَابِرٌ وَ مَنْ أَعْجَبَتْهُ الدُّنْيَا رَضِيَ بِهَا وَ لَيْسَتْ بِثِقَةٍ فَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى تَحْذَرْ مَا بَقِي.۲
کسی که از پند و اندرز بهره نگیرد، در بقيّة فرصتها نیز پروایی نخواهد داشت. کسی که دنیا را مهم بشمارد، به دنیا رضایت خواهد داد و قابل اعتماد نخواهد بود. پس از آنچه گذشته، عبرت بگیر تا از آنچه باقی است، خودداري کني.
یعنی عبرت، نوعی موضعگیری جدید برای انسان به ارمغان میآورد. ارتباط عبرت با خویشتنداری، به گونهای است که نیازمند یک تحلیل واسطهای است؛ يعني تأمّل بیشتر بر آنچه اتّفاق افتاده، انسان را به یک سازمان دادن جدید در تصمیماتش میرساند که لازمهاش کنترل اموری است که پيشتر نبوده است. امام علي علیه السلام در بخشی از یک نامه به معاویه، این نکته را تذکّر میدهند که:
و لَوِ اعتَبَرتَ بِما مَضى حَفِظتَ ما بَقِيَ.۳
اگر از آنچه گذشته است، عبرت مىگرفتى، آنچه را مانده است، قدر مىدانستى.
یعنی در عبرت، نوعی به کارگیری تجربة قبلی با یک اضافه است؛ نوعی تحلیل که به استنباط جدیدی از قضایا منجر میشود. بنا بر این، هم تجارب همة مواعظ و هر جریان دیگری که در گذشته و حال اتّفاق افتاده، میتواند زمینه برداشتهای شخصی قرار بگیرد؛ برداشتهایی که روشنی راه آیندهاند و درک صحیحتری از وقایع را در اختیار انسان قرار میدهند.
1.. ذِمَّتي بِما أقولُ رَهينَةٌ و أنا بِه زَعيمٌ: إنَّ مَن صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَينَ يَدَيهِ مِنَ المَثُلاتِ حَجَزَهُ التَّقوى عَن تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ؛ گردنم در گرو سخنى است كه مىگويم و درستى آن را ضمانت مىكنم: هر كسى با ديدة عبرت به سرگذشت پيشينيان و كيفرهايى كه بر سر آنان آمده است بنگرد، تقوا، او را از فرو افتادن در شبهات باز ميدارد
(بحار الأنوار: ج ۷۸،ص ۳، ح ۵۱).
2.. كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص۱۰۴.
3.. نهج البلاغه، نامة۴۹.