117
درآمدي بر پيشگيري از اعتياد با رويکرد اسلامي

ایشان به بُعد ديگري از يقين و باور اشاره مي‌کند:
التَّوَكُّلُ علَى اللّهِ دَرَجاتٌ؛ مِنها أن تَتَوكَّلَ علَى اللّهِ في اُمورِكَ كُلِّها، فما فَعلَ بِكَ كُنتَ عَنهُ راضِيا، تَعلَمُ أنّهُ لا يَألُوكَ خَيرا و فَضلاً، و تَعلَمُ أنّ الحُكمَ في ذلكَ لَهُ، فتَوكَّلْ علَى اللّهِ بِتَفويضِ ذلكَ إلَيهِ، وثِقْ بهِ فِيها وفي غَيرِها. ۱
توكّل كردن به خداوند درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه در تمام كارهايت به خدا توكّل كنى و هر چه با تو كرد، از او خشنود باشى و بدانى كه او نسبت به تو از هيچ خير و تفضّلى، كوتاهى نمى‌كند و بدانى كه در اين باره حكم، حكم اوست، پس با واگذارىِ كارهايت به خدا بر او توكّل كن و در آن كارها و ديگر كارها به او اعتماد داشته باش.
در اين روايت به خوبي پيوند ميان توكّل با باور به خير بودن قضاي الهي(عامل نخست) و رابطة اين دو با رضامندي، روشن است. شايد بتوان گفت كه صِرف باور به اين كه همة امور، به دست خداوند متعال است، كافي نباشد؛ بايد باور داشت كه همة تدبيرهاي خداوند، مبتني بر خير و مصلحت بشر است. اگر اين دو، تركيب شوند، رضامندي به دست مي‌آيد.
در روايت ديگري از امام رضا علیه السلام علاوه بر آنچه از پدر بزرگوارش نقل كرديم، مرتبة ديگري از توكّل را نيز بيان نموده‌ است كه مي‌توان آن را به قضاي تشريعي خداوند متعال پيوند داد. ايشان بر اين باور است كه انسان متوكّل، به آنچه از ديد انسان پنهان است، اعتماد دارد و علم آن را به خدا و اهلش وا مي‌گذارد:
التَّوكُّلُ دَرَجاتٌ ؛ ... و مِن ذلكَ الإيمانُ بِغُيوبِ اللّهِ الّتي لَم يُحِطْ عِلمُكَ بِها ، فوَكَلتَ عِلمَها إلَيهِ وإلى اُمَنائهِ علَيها، و وَثِقتَ بهِ فِيها وفي غَيرِها. ۲
توكّل درجاتى دارد: ... يكى ديگر از درجات توكّل، اين است كه به غيب‌هاى خدا كه در علم تو نمي‌گنجد، ايمان داشته باشى و علم آنها را به او و به اُمناى او بر آنها وا گذارى و در اين غيبها و جز آنها به او

1.. الكافي، ج٢،‌ص ٦٥،‌ ص٥.

2.. تحف العقول، ص٤٤٣.


درآمدي بر پيشگيري از اعتياد با رويکرد اسلامي
116

خواهد كرد. پيامبر خدا صلی الله علیه وآله معناي توكّل را از جبرئيل پرسيد و وي در پاسخ گفت:
العِلمُ بأنّ المَخلوقَ لا يَضُرُّ ولا يَنفَعُ، ولا يُعطي ولا يَمنَعُ، واستِعمالُ اليَأسِ مِن الخَلقِ، فإذا كانَ العَبدُ كذلكَ لَم يَعمَلْ لأحَدٍ سِوَى اللّهِ، و لَم يَرْجُ و لَم يَخَفْ سِوَى اللّهِ، و لَم يَطمَعْ في أحَدٍ سِوَى اللّهِ، فهذا هُو التَّوكُّلُ. ۱
دانستن اين مطلب كه مخلوق نه زيانى مى‌زند و نه سودى مى‌رساند، نه چيزي مى‌دهد و نه جلوگيرى مى‌كند، و چشم اميد بركندن از خلق. هرگاه بنده چنين باشد، ديگر براى احدى جز خداوند كار نمى‌كند و اميد و بيمش از كسى جز خداوند نيست و چشم طمع به هيچ كس جز خدا ندارد. اين است توكّل.
در اين حديث به خوبي بيان شده است كه اگر كسي باور كند كه سود و زيان، و اعطا و منع، به دست مردم نيست، از آنان قطع اميد مي‌کند و فقط به خدا اميد مي‌بندد و تكيه مي‌کند.
اصبغ بن نُباته نقل مي‌كند كه امير مؤمنان علیه السلام هماره در سجده‌اش مى-فرمود:
اُناجيكَ يا سَيِّدي كَما يُناجِي العَبدُ الذَّليلُ مَولاهُ ، وأطلُبُ إلَيكَ طَلَبَ مَن يَعلَمُ أنَّكَ تُعطي ولا يَنقُصُ مِمّا عِندَكَ شَيءٌ ، وأستَغفِرُكَ استِغفارَ مَن يَعلَمُ أنَّهُ لا يَغفِرُ الذُّنوبَ إلّا أنتَ ، وأتَوَكَّلُ عَلَيكَ تَوَكُّلَ مَن يَعلَمُ أنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ. ۲
آقاى من! با تو آهسته سخن مى‌گويم، آن گونه كه بندة خوار با خواجه‌اش مى‌گويد. از تو تقاضا مى‌كنم، همچون تقاضاى كسى كه مى‌داند تو عطا مى‌كنى و از آنچه نزد توست، هيچ كاسته نمى‌شود. از تو آمرزش مى‌خواهم، همچون آمرزش‌خواهىِ كسى كه مى‌داند گناهان را فقط تو مى‌آمرزى و بس. بر تو توكّل مى‌كنم، همچون توكّل كردن كسى كه مى‌داند تو بر هر چيزى توانايى.
وقتي از امام كاظم علیه السلام دربارة آية شريف (و مَن يَتَوَكَّلْ علَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)
مي‌پرسند،

1.. معاني الأخبار، ص ٢٦١ ح ١؛ بحار الأنوار : ج ٧٧ ص ٢٠، ح ٤.

2.. الأمالي، للصدوق، ص ٣٢٧، ح ٣٨٥ ؛ المزار الكبير، ص ٢٦٠؛ بحار الأنوار، ج ٨٦، ص ٢٢٧، ح ٤٧ .

  • نام منبع :
    درآمدي بر پيشگيري از اعتياد با رويکرد اسلامي
    سایر پدیدآورندگان :
    عباس پسندیده و محمدرضا کیومرثی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قک
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16718
صفحه از 245
پرینت  ارسال به