اين ، قولِ پيروان ابو حنيفه است ۱ و خودِ ابو حنيفه ، ظاهرا از قائلان به قول دوم بوده است . ۲
۴ . توقّف در قبول روايت مستور تا آن كه حقيقت حال راوى معلوم گردد . اين قول ، منسوب به امام الحرمين جوينى است و مورد تأييد ابن حجر قرار گرفته است و البته اين قول در نتيجه ـ كه عدم احتجاج به روايت مستور باشد ـ با قول اوّل يكى است .
نكته
مراجعه كنندگان به كتاب هاى رجالى در شرح حال برخى از راويان مى بينند كه علماى جرح و تعديل ، اصطلاح «مجهول» را به نحو مطلق ، استعمال كرده اند ، بدون آن كه جهالت را مقيّد به هويت و يا حال راوى از جهت عدالت بكنند . بنا بر اين ، براى آنان اين سؤال پيش مى آيد كه : مقصود علما از اطلاق اصطلاح مجهول چيست؟ آيا مرادشان جهل به هويت راوى است و يا جهل به حال وى؟
در پاسخ به اين سؤال ، برخى گفته اند كه مراد اغلب محدّثان از اطلاق اين اصطلاح ، جهل به هويت راوى است ، بر خلاف ابو حاتم رازى كه مراد وى از اطلاق اين اصطلاح ، جهل به حالِ راوى است و ذهبى نيز در كتاب ميزان الاعتدال ، در اطلاق اين اصطلاح ، از ابوحاتم پيروى كرده است . ۳
مبحث پنجم : شرايط راوى نزد متأخّران
شرايطى كه پيش از اين ، لزوم اجتماع آنان را در راويان ذكر كرديم ، شرايطى
1.قواعد فى علوم الحديث ، ص۲۰۸ ـ ۲۰۹ .
2.سخاوى به وى اين گونه نسبت داده است . ر .ك : فتح المغيث ، ج۱ ، ص۳۵۲ .
شايان ذكر است كه حنفيه ، بر خلاف جمهور محدّثان نقل حدّاقل دو نفر را از راوى اى براى اطلاق نام «مستور» بر وى لازم ندانسته اند ؛ بلكه مستور نزد آنان راوى اى است كه عدالت باطنىِ وى محرز نگرديده ، چه يك نفر از وى نقل روايت كرده باشد يا دو نفر و يا بيشتر .
3.ر .ك : الرفع و التكميل ، ص۱۰۳ ؛ نظرية نقد الرجال ، ص۱۷۰ .