وصف عدالت و ضبط در وى است و در راوى اى كه هويت وى مجهول باشد ، اين دو وصف ، محرز نگرديده است ؛ زيرا راويانى كه هويت آنان مجهول است ، حال آنان (از جهت عدالت و ضبط) نيز مجهول است .
۲ . پذيرفتن روايت راوى ، مطلقا . اين قول به كسانى نسبت داده شده كه بجز مسلمان بودن ، شرطى را براى قبول روايت از راوى لازم ندانسته اند ۱ و ابن موّاق ، آن را به حنفيه نسبت داده است ۲ ؛ زيرا آنها بين كسى كه يك نفر از او روايت نقل كرده با كسى كه بيش از يك نفر از او روايت نقل كرده ، فرقى قائل نشده اند ۳ . علاوه بر اين ، چنان كه پيش تر گفته شد ، حنفيه ، عدالت را تنها به اظهار اسلام و سلامت مسلمان از فسق آشكار ، تفسير كرده اند . بنا بر اين ، مسلمان مجهول نيز نزد آنان ، عادل است و روايت وى ، پذيرفته مى شود و عجيب آن كه نووى در مقدّمه شرح صحيح مسلم ، احتجاج به روايت راوى اى را كه هويت وى مجهول است ، به بسيارى از محقّقان نسبت داده است ۴ . نيز اين امر ، لازمه قول كسانى است كه مجرّد
1.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۴۶ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۷۲ .
2.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۴۶ .
3.تهانوى در قواعد فى علوم الحديث (ص ۲۰۷) ، به نقل از قفو الأثر ، مذهب حنفيه را در قبول روايت از راويانى كه هويت آنان مجهول است ـ بر خلاف ابن موّاق كه به حنفيه ، بى هيچ شرطى نسبت پذيرش روايت را داده ـ چنين بيان كرده است كه اگر راوى از كسانى باشد كه حديث وى در قرن دوم ، ظهور و انتشار يافته است ، در اين صورت ، حديث وى به شرط آن كه سلف (گذشتگان) به صحّت حديثى كه وى روايت كرده ، شهادت داده باشند و يا حدّاقل از طعن در حديث وى سكوت كرده باشند ، حديث وى پذيرفته مى شود ؛ اما اگر حديث وى را رد كرده باشند ، ردّ حديث وى واجب است ، و اگر برخى از سَلَف ، حديث وى را قبول كرده باشند و برخى ديگر رد كرده باشند ، حديث وى با اجتماع دو شرط پذيرفته مى شود : اوّل آن كه راويان ثقه از وى روايت كرده باشند ؛ دوم آن كه قياسى با حديث وى موافقت داشته باشد . بنا بر اين ، اگر در صورت مزبور (يعنى حال اختلاف سلف) ، هر دو شرط مذكور و يا يكى از آنها مفقود باشد ، حديث وى رد مى گردد ؛ و اگر حديث وى در قرن دوم ، اشتهار نيافته باشد ، فقط در قرن سوم عمل كردن به آن جايز است نه بعد از آن .
4.شرح صحيح مسلم ، ج۱ ، ص۱۴۰ .