امّا أبوجهم ، فلا يضع عصاه عن عاتقه ؛ و امّا معاوية ، فصُعْلُوكٌ لا مال له . ۱
امّا ابوجهم ، عصايش را از شانه اش بر نمى دارد (كنايه از آن كه زن ها را زياد كتك مى زند و يا بسيار مسافرت مى كند) ؛ و امّا معاويه ، مالى ندارد .
چنان كه مى بينيم ، در حديث اوّل ، پيامبر صلى الله عليه و آله از جرح خود ، اراده خبر دادن از حالت مذموم فحّاش بودن و ناسزاگو بودن وى داشته است تا مردم از ناسزاگويى اجتناب كنند و قصد بى احترامى و تنقيص نداشته است و معلوم است كه بيان حال راويان و جرح و تعديل آنان براى حفظ احاديث از تخريب كذّابان ، بسيار مهم تر از مورد روايت مذكور است . بنا بر اين ، جرح راويان ، به طريق اُولى جايز است . همچنين در حديث دوم ، پيامبر صلى الله عليه و آله به واسطه مشورت خصوصى اى كه با ايشان صورت گرفته ، اقدام به جرح كرده است . بنا بر اين ، به طريق اُولى ، جرح راويان براى حفظ احاديث از تخريب ـ كه متضمّن منافع عموم است ـ جايز ، بلكه واجب است ؛ زيرا حلال و حرام الهى براى امّت اسلامى تا روز قيامت ، به واسطه احاديث صحيح به اثبات مى رسند و عدم اقدام به جرح راويان مجروح ، موجب تحريم حلال و تحليل حرام مى گردد .
۳ . صيانت و حفظ شريعت مقدّس اسلام ، متوقّف بر تفحّص در احوال راويان و جرح و تعديل آنان است ؛ زيرا اگر احوال راويان بررسى نشود و به جرح و تعديل آنان پرداخته نشود ، بسيارى از احاديث كاذب در احاديث صحيح داخل مى شوند و با آنها اختلاط پيدا مى كنند .
از اين رو ، نووى (۶۳۱ ـ ۶۷۶ ق) ، ۲ جرح راويان مجروح را از جملـه