اهمّيت اِسناد
اسناد از آن جهت كه تنها طريق مناسب براى نسبت دادن كلامى به گوينده اش است ، بسيار با اهمّيت است ؛ چه آن كلام ، حديث و گوينده اش پيامبر صلى الله عليه و آله باشد ، و چه خبرى تاريخى و گوينده اش مورّخ باشد ، و چه هر خبر ديگرى از هر گوينده اى ؛ ليكن اين اهمّيت در نقل احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله قابل مقايسه با نقل ساير اخبار نيست ؛ زيرا حلال و حرام الهى ، به وسيله احاديث به اثبات مى رسند . بنا بر اين ، بسيار مهم است كه بدانيم ناقلان هر يك از احاديث ، چه كسانى اند و آيا افرادى مورد اعتماد بوده اند تا ما به صحّت آنچه كه آنها به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت داده اند ، يقين كنيم يا اين چنين نبوده اند و آنچه كه آنها به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت داده اند ، نمى تواند براى فتواى فقها و عمل مكلّفان ، مستند واقع شود .
در مقابل ، تصوّر كنيد اگر از اسناد استفاده نمى شد (يعنى احاديث و اخبار با گذشت زمان ، بدون ذكر واسطه ها به گويندگانش نسبت داده مى شدند) ، چه اتّفاقى مى افتاد . روشن است كه هر كس ، هر چه مى خواست ، مى توانست به ديگرى نسبت دهد ، بدون آن كه طريقى براى بررسى اين نسبت ها وجود داشته باشد .
در اهمّيت اسناد ، سخنان بسيارى از محدّثان و علماى بزرگ نقل شده است . براى توجّه بيشتر به اهمّيت استفاده از اسناد ، در ذيل ، دو نمونه از اين سخنان آورده مى شود :
عبد اللّه بن مبارك (۱۱۸ ـ ۱۸۱ ق) ۱ گفته است :
اسناد ، از دين است و اگر اسناد نمى بود ، همانا هر كس هر آنچه كه مى خواست ، مى گفت . ۲