19
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

اهمّيت اِسناد

اسناد از آن جهت كه تنها طريق مناسب براى نسبت دادن كلامى به گوينده اش است ، بسيار با اهمّيت است ؛ چه آن كلام ، حديث و گوينده اش پيامبر صلى الله عليه و آله باشد ، و چه خبرى تاريخى و گوينده اش مورّخ باشد ، و چه هر خبر ديگرى از هر گوينده اى ؛ ليكن اين اهمّيت در نقل احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله قابل مقايسه با نقل ساير اخبار نيست ؛ زيرا حلال و حرام الهى ، به وسيله احاديث به اثبات مى رسند . بنا بر اين ، بسيار مهم است كه بدانيم ناقلان هر يك از احاديث ، چه كسانى اند و آيا افرادى مورد اعتماد بوده اند تا ما به صحّت آنچه كه آنها به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت داده اند ، يقين كنيم يا اين چنين نبوده اند و آنچه كه آنها به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت داده اند ، نمى تواند براى فتواى فقها و عمل مكلّفان ، مستند واقع شود .
در مقابل ، تصوّر كنيد اگر از اسناد استفاده نمى شد (يعنى احاديث و اخبار با گذشت زمان ، بدون ذكر واسطه ها به گويندگانش نسبت داده مى شدند) ، چه اتّفاقى مى افتاد . روشن است كه هر كس ، هر چه مى خواست ، مى توانست به ديگرى نسبت دهد ، بدون آن كه طريقى براى بررسى اين نسبت ها وجود داشته باشد .
در اهمّيت اسناد ، سخنان بسيارى از محدّثان و علماى بزرگ نقل شده است . براى توجّه بيشتر به اهمّيت استفاده از اسناد ، در ذيل ، دو نمونه از اين سخنان آورده مى شود :
عبد اللّه بن مبارك (۱۱۸ ـ ۱۸۱ ق) ۱ گفته است :
اسناد ، از دين است و اگر اسناد نمى بود ، همانا هر كس هر آنچه كه مى خواست ، مى گفت . ۲

1.براى آگاهى از شرح حال وى ، ر . ك : فصل ششم ، ص ۲۳۰ .

2.معرفة علوم الحديث ، ص۶ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
18

و در اصطلاح ، اِسناد به نسبت دادن حديث به گوينده اش تفسير شده است (رفع الحديث إلى قائله) . ۱ همچنين به حكايت سلسله راويان متن حديث (حكاية طريق المتن) . ۲
چنان كه ملاحظه مى گردد ، مفهوم تعريف اوّل سند ، با مفهوم تعريف اوّلى كه براى اسناد ذكر شده ، يكى است . به همين جهت ، برخى از معاصران ، تعريف اوّل سند را تعريف اسناد نيز قرار داده اند ۳ . اغلب علما نيز بين سند و اسناد ، فرقى قائل نشده اند و آن دو را در يك تفسير ، چنين تعريف كرده اند : سلسله راويانى كه ما را به متن حديث مى رسانند(الطريق الموصل إلى المتن) . ۴
ليكن فرق نهادن بين سند و اسناد ، بهتر و دقيق تر است و تعريف دومى كه براى هر يك از اين دو اصطلاح ذكر شد ، به خوبى بيان كننده تفاوت اين دو اصطلاح است ، بدين گونه كه اسناد ، قول بخارى (۱۹۴ ـ ۲۵۶ق) ۵ و امثال وى است هنگامى كه مى گويند : «حدّثنا فلان ، قال : حدّثنا فلان ...» و سند حديث ، راويانى است كه براى مثال ، بخارى پيش از ذكر متن حديث ، از آنان نام مى برد . ۶

1.المنهل الروى ، ص۳۰ ؛ الخلاصة فى أصول الحديث ، ص۳۳ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۰ .

2.شرح النخبة ، ص۳۸ ؛ شرح شرح نخبة الفكر ، ص۱۵۹ ـ ۱۶۰ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۲۷ .

3.ر .ك : فتح المنّان بمقدمة لسان الميزان، ص۱۵۹ . علماى شيعه، متوجّه اتّحاد دو تعريف مذكور شده اند و بر كسانى كه سند را به «الإخبار عن طريق المتن» تعريف كرده اند، خُرده گرفته اند (ر .ك: الرعاية فى علم الدراية، ص۵۳؛ مقباس الهداية، ج۱، ص۵۱ ـ ۵۲) .

4.شرح شرح نخبة الفكر ، ص۱۶۰ (به نقل از شرح تذكرة ابن المُلَقِّن ، السخاوى) ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص ۲۷ ؛ بحوث فى تاريخ السنة المشرّفة ، ص۴۷ ؛ معجم علوم الحديث النبوى ، ص۲۱ و ۱۲۸ ـ ۱۲۹ .

5.براى آگاهى از شرح حال وى ، ر . ك : فصل ششم ، ص ۲۳۶ .

6.شرح شرح نخبة الفكر ، ص۱۶۰ (پاورقى) . اثر روشن اين فرق نهادن ـ كه علماى شيعه توجّه مناسب بدان داشته اند ـ ، متابعت نكردن اسناد از سند در صحّت و ضعف است ؛ زيرا ممكن است كه سند حديثى صحيح باشد ؛ اما مُسندِ (كسى كه حديث را با سند نقل مى كند) ، ضعيف باشد و يا به عكس .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا جدیدی نژاد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1998
صفحه از 298
پرینت  ارسال به