109
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

عدالت ، خارج مى شوند ، و نيز كسانى كه فقط به واسطه نقل يك حديث از آن حضرت شناخته شده اند ، و يا كسانى كه از اعراب قبيله ها بوده اند و مقدار اقامت آنان نزد پيامبر صلى الله عليه و آله ، معلوم نشده است . ۱
در انتهاى اين بحث ، دو مطلب باقى مى ماند : اوّل آن كه جمهور محدّثان ـ كه قائل به عدالت جميع صحابيان شده اند ـ عدالت صحابيانى را كه در فتنه ها وارد شده اند و مبادرت به كشتار يكديگر كرده اند ، از باب حمل اين عمل بر اجتهاد صحابيان ، تصحيح مى كنند و مى گويند كه مجتهد يا فعل و قولش موافق با واقع است (كه در اين صورت ، بدون شك مأجور است) و يا خلاف واقع است ؛ يعنى در اجتهاد خود ، خطا كرده (كه در اين صورت نيز يا مأجور است و يا حداقل ، معذور) . بنا بر اين ، ورود برخى از صحابيان در فتنه ها ، به هيچ وجه مخلّ عدالت آنان نيست .
دوم آن كه مراد جمهور محدّثان از عدالت صحابيان ، چنان كه ابن انبارى (۲۷۱ ـ ۳۲۸) ۲ گفته است و پيش از اين نيز اشاره شد ـ اثبات عصمت آنان از گناه و استحاله وقوع معصيت از آنان نيست ؛ بلكه مراد ، قبول روايتِ آنان بدون پرسش از عدالت آنان ، و طلب تعديل از جانب علماى جرح و تعديل است ، مگر آن كه كارى منافى با عدالت از آنان واقع شده باشد كه الحمد للّه ، چنين چيزى براى هيچ يك از آنان ثابت نشده است . بنا بر اين ، استصحاب عدالت آنان در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله ، تا زمانى كه وقوع كار زشتى براى آنان ثابت نگرديده ، همچنان جارى است و آنچه كه احيانا بعضى از تاريخنگاران و ديگران در مورد وقوع كارهاى منافى با عدالت از بعضى از صحابيان حكايت كرده اند ، يا صحيح نيست و يا قابل تأويل به وجهى صحيح است . ۳

1.همان جا .

2.ابو بكر محمّد بن قاسم بن محمّد اَنبارى ، محدّث و از علماى بزرگ دانش نحو بوده است (ر . ك : الأنساب ، ج ۱ ، ص ۲۱۲ ـ ۲۱۳ ؛ طبقات الحفّاظ ، ص ۳۶۶ ، ش ۷۹۱) .

3.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۳ ، ص۹۶ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
108

كرده اند و در صورت انفراد هر يك از فريقين (دو گروه داخل در فتنه ها) ، استصحاب عدالت را جارى مى دانند . ۱
د) عده اى قائل به ردّ آن دسته از اصحابى شده اند كه به جنگ با على عليه السلامپرداخته اند و سايرين را عادل دانسته اند . اين قول را به معتزله نسبت داده اند . ۲
ه ) برخى تنها قائل به عدم لزوم فحص از عدالت صحابيان مشهور گرديده اند و ساير صحابيان را مانند ساير مردم دانسته اند كه در آنها ، هم عادل وجود دارد و هم غير عادل . اين قول ، مقتضاى كلام مازرى در شرح البرهان است كه گفته :
اين كه ما گفته ايم صحابيان عادل اند ، مرادمان هر كسى كه يك روز پيامبر صلى الله عليه و آله را ديده يا براى زمان اندكى او را زيارت كرده و يا به واسطه غرضى نزد وى آمده و زود هم باز گشته ، نيست ؛ بلكه مرادمان از عدالت صحابيان ، آن كسانى است كه ملازم حضرت بوده اند و او را يارى كرده اند و نورى را كه با ايشان نازل گرديده ، پيروى كرده اند . پس آنان ، همان طور كه خداوند فرموده ، رستگارند . ۳
جمهور محدّثان ، اين سخن مازرى را نپسنديده و به آن اعتراض كرده اند . از جمله معترضان ، علايى (۶۹۴ ـ ۷۶۱ ق) ۴ است كه در ردّ كلام وى گفته است :
اين ، كلام غريبى است كه به واسطه آن ، عدّه ى زيادى از مشهوران به مصاحبت با پيامبر صلى الله عليه و آله و روايت كردن از ايشان (مانند : وائل بن حجر ، مالك بن حويرث ، عثمان بن ابى العاص ، و كسان ديگرى كه به عنوان نماينده بر پيامبر صلى الله عليه و آله وارد گرديده اند و جز زمان اندكى نزد ايشان نبوده اند) از حكم به

1.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۳ ، ص۹۵ ؛ المستصفى ، ص۱۲۰ .

2.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۳ ، ص۹۵ ؛ الباعث الحثيث ، ص۱۷۳ ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۲۵ .

3.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۳ ، ص۹۵ .

4.صلاح الدين ابو سعيد خليل بن كيكلدى علايى ، محدّث ، فقيه ، اصولى و متبحّر در علوم حديث بوده است (ر . ك : طبقات الشافعية ، اسنوى ، ج ۲ ، ص ۲۳۹ ؛ طبقات الحفّاظ ، ص ۵۵۸ ، ش ۱۱۶۲) .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا جدیدی نژاد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2011
صفحه از 298
پرینت  ارسال به