كرده باشد . بنا بر اين ، به نظر مى رسد كه تعميم مزبور از ابن صلاح ، به خاطر عدم دقّت لازم صورت پذيرفته و مؤلّفان بعد از وى نيز بدون توجّه از وى متابعت كرده اند . ۱
مسئله ديگر آن كه اثبات جرح راوى از طريق عكس راه هشتم از نشانه هاى عدالت راوى ، يعنى مخالفت عمل و فتواى عالمى با حديثى ، به عنوان يك راه باطل براى اثبات جرح راوى در كتاب هاى مصطلح الحديث ، طرح شده و به ردّ آن پرداخته شده است و ظاهرا هيچ قائلى ندارد و تنها از باب دفع توهّم به ذكر آن پرداخته شده است .
توضيح مطلب آن كه ممكن است برخى توهّم كنند كه مخالفت عمل و فتواى عالمى با يك حديث ، به منزله تضعيف و قدح آن حديث و راويان آن است ؛ امّا در پاسخ به اين توهّم گفته شده كه مخالفت مزبور ، ممكن است به خاطر معارضه دليل ديگرى باشد كه نزد عالم مزبور ارجح از آن حديث بوده است ؛ مانند وجود حديث معارض و حديث ناسخ ، و يا قياسى كه آن عالم ، عمل كردن به آن را بهتر از عمل كردن به آن حديث دانسته است . بنا بر اين ، با وجود چنين احتمالاتى ، مخالفت عمل عالم با حديثى و ترك عمل كردن به آن ، دليل بر قدح و ضعف آن حديث و جرح راويان آن توسط عالم مزبور نيست و منافاتى با اعتقاد آن عالم به صحّت آن حديث و عدالت راويان آن ندارد . ۲
مبحث سوم : نشانه هاى ضبط راوى
ضبطِ راوى از راه هاى ذيل به اثبات مى رسند :
۱ . مقايسه . در اين طريق ، روايات راوى با روايات راويانى كه ضبط و اتّقان آنان