67
دانش رجال از ديدگاه اهل سنت

داده است! ۱ دليل اين عدّه آن است كه روايت از چنين كسانى ، موجب ترويج عقيده فاسد آنان و ستودن نام آنان مى شود . ۲
۲ . قبول روايت از آنان ، مطلقا . از قائلان به اين قول ، نامى برده نشده است و تنها به برخى از اهل علم نسبت داده شده است .
۳ . قبول روايت از آنان ، در صورتى كه براى پيشبرد مذهب خود و يا اهل مذهب خود ، دروغ را حلال نشمرَند ، چه مبلّغ و دعوت كننده به بدعتشان باشند و يا چنين نباشند ، و قبول نكردن در غير اين صورت . اين قول را به شافعى نسبت داده اند ۳ ؛ زيرا وى گفته است كه شهادت اهل هوا (بدعت) را قبول مى كند ، به جز فرقه خطّابيه شيعه ؛ زيرا آنان ، شهادت باطل و دروغ را براى موافقان خود ، جايز مى شمارند ۴ . همچنين حكايت شده كه اين قول مذهب ابن ابى ليلى (م ۱۴۸ ق) ۵ و سفيان ثورى و قاضى ابو يوسف (م ۱۸۲ ق) ۶ نيز بوده است ۷ . حتى برخى ۸ اين قول را به اكثر اهل حديث نسبت داده اند . ۹

1.همان جا .

2.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۵۷ .

3.همان جا ؛ تدريب الراوى ، ج۱ ، ص۱۷۶ .

4.الكفاية فى علم الرواية ، ص۱۲۰ .

5.ابو عبد الرحمان محمّد بن عبد الرحمان بن ابى ليلى انصارى كوفى ، فقيه و محدّث است . اغلب علماى دانش رجال ، وى را به خاطر حافظه بدش تضعيف كرده اند (ر . ك : ميزان الاعتدال ، ج ۳ ، ص ۶۱۳ ، ش ۷۸۲۵ ، تقريب التهذيب ، ص ۵۷۵ ، ش ۶۰۸۱ ؛ طبقات الحفّاظ ، ص ۸۸ ، ش ۱۵۸) .

6.ابو يوسف يعقوب بن ابراهيم انصارى كوفى ، فقيه و محدّث و قاضى هارون الرشيد بود . در ابتدا از اصحاب حديث بود و نزد ابن ابى ليلى فقه را فرا گرفت ، سپس در شمار «أصحاب الرأى» درآمد و نزد ابو حنيفه ، فقه آموخت و تا آخر عمر ، ملازم وى بود (ر . ك : ميزان الاعتدال ، ج ۴ ، ص ۴۴۷ ، ش ۹۷۹۴ ؛ طبقات الحفّاظ ، ص ۱۳۶ ، ش ۲۶۰) .

7.مراد ، حاكم نيشابورى است .

8.فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۵۹ .


دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
66

در عين حال ، ضابط روايت باشند و نيز پرهيزگار باشند ، هيچ مانعى براى پذيرش روايت آنان نيست . ۱
پيش از ابن حجر نيز برخى ديگر از علما ، مانند : ابن دقيق عيد (۶۲۵ ـ ۷۰۲ ق) ۲ و نووى ، نظير سخن فوق را ابراز داشته اند و معتقد بوده اند كه اهل قبله را نبايد تكفير كرد ، مگر آن كه امرى قطعى از شريعت را انكار كرده باشند ۳ . بنا بر اين ، اگر چه نسبت عدم پذيرش روايت اين دسته از بدعتگذاران به جمهور محدّثان درست است ، ليكن مصاديق آن ، بسيار محدود است .
ب) در پذيرش و عدم پذيرش روايت از بدعتگذارانى كه فاسق شمرده شده اند ، چهار قول وجود دارد :
۱ . قبول نكردن روايت از آنان ، مطلقا . اين قول ، منسوب به مالك و پيروان وى و قاضى ابوبكر باقلانى (م ۴۰۳ ق) ۴ و پيروان اوست و مورد تأييد ابن حاجب (۵۷۰ ـ ۶۴۶ ق) ۵ قرار گرفته و آمِدى (م ۶۳۱ ق) ۶ ، آن را به اكثر محدّثان ، نسبت

1.شرح النخبة ، ص۱۰۰ .

2.تقى الدين ابو الفتح محمّد بن على بن وهب قُشَيرى ، معروف به ابن دقيق عيد ، از مشاهير فقها و محدّثان و صاحب تأليفاتى چون الاقتراح فى علوم الحديث است (ر . ك : تذكرة الحفّاظ ، ج ۴ ، ص ۱۴۸۱ ، ش ۱۱۶۸ ؛ طبقات الحفّاظ ، ص ۵۴۲ ، ش ۱۱۳۶) .

3.ر .ك : الإقتراح ، ص ۵۸ ؛ فتح المغيث ، السخاوى ، ج۱ ، ص۳۶۵ .

4.ابو بكر محمّد بن طيب باقلانى مالكى ، فقيه ، متكلّم و نيز از علماى دانش اصول بوده است . او علم كلام را ابن مجاهد فرا گرفت و در كتاب هاى دانش اصول به قاضى ملقب است . كتاب الإرشاد و التقريب ، از تأليفات اوست (ر . ك : تبيين كذب المفترى فيما نسب إلى الإمام أبى الحسن الأشعرى ، ص ۲۱۷) .

5.جمال الدين ابو عمرو عثمان بن ابو بكر دُوينى (منسوب به شهرى در نواحى أران ، در آذربايجان و نزديك به تفليس) ، معروف به ابن حاجب ، فقيه و از علماى دانش اصول و نحو بوده است (ر . ك : وفيات الأعيان ، ج ۳ ، ص ۲۴۸) .

6.سيف الدين على بن ابى على آمِدى ، فقيهى شافعى مذهب و از علماى بزرگ دانش اصول و كلام بوده است . كتاب الإحكام فى أُصول الأحكام ، مهم ترين تأليف وى است (ر . ك : طبقات الشافعية ، اسنوى ، ج ۱ ، ص ۱۳۷) .

  • نام منبع :
    دانش رجال از ديدگاه اهل سنت
    سایر پدیدآورندگان :
    محمدرضا جدیدی نژاد
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1381
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 2101
صفحه از 298
پرینت  ارسال به